۴ پاسخ

عزیزم پسر منم همینطوریِ واسه همین دلم نمیخواد جایی برم خونه مامانمینا که میچسبه به داداشم کلافش میکنه نمیذاره حتی بخوابه خونه مادرشوهرم میچسبه به جاریم کلافش میکنه خلاصه هرجایی میریم یکیو کلافه میکنه و منم معذب میشم از اینکارش واقعا بدم میاد منم دنبالِ راهکارم چون خسته میشم خودمم ترجیح میدم جایی نرم

تا اونجایی خودت باهاش بازی کن یا با چیزی سر گرمش کن . عادیه

پسر منم خونه خانواده هامون میریم یا کسی میاد همش گریه میکنه من بغلش میکنم میگم بای بای کن بوس بفرست بازم میایم اولش مقاومت میکنه بعد بای بای میکنه فقط عادتش نده از سرشون میفته کم کم پسر من همون لحظست زودی میبینه دور شدیم آروم میشه

وای وای خیلی سخته دختر منم میرم خونه خواهرشوهر و مادرشوهرمیچسبه کنده نمیشه و گریه و جیغ منم موندم چه کنم

سوال های مرتبط

مامان دخملی و پسری مامان دخملی و پسری ۲ سالگی
مامایی ک دوقلو دارین و از خانواده دورین همش روزاتون و تو خونه سپری می‌کنین
شما هم از نظر روحی افسرده و بی حوصله شدین
من از صبح ک بیدار میشم باید ب فکر صبحانه دادن بچه‌ها باشم بعد تر و خشک کردن و کاراشون و بعد ناهار. کارای خونه و ناهار دادن ب بچه‌ها و بازی. خوابوندن. شام. همینطوری تا ساعت 12-1 شب باهاشون سر و کله میزنم تا بخوابن
اینقدر این روزها برام تکراری و خسته کننده شده. فقط دلم میخواد زودتر شب بشه برم بخوابم و تا صبح بدون دغدغه آرامش داشته باشم و مجبور نباشم با کسی سر و کله بزنم. از طرفی هم از نظر رابطه هم سرد شدم اصلا حوصله این چیزا رو ندارم و شوهرم همش ناراضیه از این اوضاع. بهش میگم من هیچ دلخوشی ندارم هیچ چیزی ک بهم انرژی و روحیه بده. هیچ کس پیشم نیست از خانواده‌ها مون دور یم تنهام بخاطر بچه‌ها خونه نشین شدم و جایی ندارم برم. پس چطور می‌خوای روحیه داشته باشم.خودشم ک همش سرش تو گوشیه
احساس افسردگی می‌کنم
دلم می‌خواد برم نزدیک خانوادم😔