مامایی ک دوقلو دارین و از خانواده دورین همش روزاتون و تو خونه سپری می‌کنین
شما هم از نظر روحی افسرده و بی حوصله شدین
من از صبح ک بیدار میشم باید ب فکر صبحانه دادن بچه‌ها باشم بعد تر و خشک کردن و کاراشون و بعد ناهار. کارای خونه و ناهار دادن ب بچه‌ها و بازی. خوابوندن. شام. همینطوری تا ساعت 12-1 شب باهاشون سر و کله میزنم تا بخوابن
اینقدر این روزها برام تکراری و خسته کننده شده. فقط دلم میخواد زودتر شب بشه برم بخوابم و تا صبح بدون دغدغه آرامش داشته باشم و مجبور نباشم با کسی سر و کله بزنم. از طرفی هم از نظر رابطه هم سرد شدم اصلا حوصله این چیزا رو ندارم و شوهرم همش ناراضیه از این اوضاع. بهش میگم من هیچ دلخوشی ندارم هیچ چیزی ک بهم انرژی و روحیه بده. هیچ کس پیشم نیست از خانواده‌ها مون دور یم تنهام بخاطر بچه‌ها خونه نشین شدم و جایی ندارم برم. پس چطور می‌خوای روحیه داشته باشم.خودشم ک همش سرش تو گوشیه
احساس افسردگی می‌کنم
دلم می‌خواد برم نزدیک خانوادم😔

۱۲ پاسخ

سلام منم مثه شمام از خونواده دور ک ۵ ماهی یبار میبینمشون باردار هم هستم کیان هم خیلی اذیتم میکنه همش تو بغلم ک نفسم میگیره خواهر چارهی نیس زندگیه باید باهاش کنار بیام

منم فقط میگم کی بشه پنج شش سالشون بشه من راحت برم بیرون باهاشون حداقل یه کم حرف گوش بدن بلکه 🤦

منم مثل شما از خانواده ام دورم و تنهام تواین شهر کسی رو ندارم بالاخره همینه دیگه منم جایی نمیتونم برم حتی آرایشگاه بخدا نمیشه پیش کسی بزارم ولی بخاطر دخترم تحمل میکنم میگذره خاهری ناراحت نباش.بعصی وقتا هوا خوبه ببر بیرون دوری بزن باهاشون .چاره ای نیس.

وقتی همسرت خونست کمک بگیر

منم از خانواده دورم
خواهرشوهرم ماهی یبار در حد ( یساعت ) میاد بچه هارو میبینه بدون هیچ کمکی میشینه میخوره بچه هارو بغل میکنه میره
واقعا خستم
مامانم بچه ها مریض باشن میاد کمک ، ماهی دوماه یبار یکی دوهفته میادو میره

منم همینطورم

منم که خانوادم پیشم هستن اوضاعم همینه به این امید روزا رو سپری میکنم که اوضاع همینطوری نمیمونه بچه ها بزرگتر میشن شرایط عوض میشه

منم از خانواده دورم .دوتا بچه داریم ی دوساله ی دوماهه.همش تو خونه .دقیقا عین شما خسته و داغون از لحاظ جسمی و روحی . چاره نداریم باید تحمل کنیم. من منتظر عیدم ک برم خونه مامانم 🥺

میدونی من حتی شب تا صبحم بدون دغدغه نمیخوابم دخترام نصف شب بیدار میشن ساعت ۳ به بعد یکی دو ساعت اذیت میکنن میگن باید روپا بذارین

عزیزم روزا ک هوا گرم تر هس و آفتاب هس بچه ها رو سوار کالسکه کن برین دور بزنین

من دقیقا مثل توام خواهر

وای خداقوت خیلی سخته با دوقلو دست تنها،ما که تو یکیش موندیم

سوال های مرتبط

مامان النا مامان النا ۲ سالگی
سلام خانما
بیاین کمک که دیگه واقعا حس میکنم دارم دیوونه میشم از دست النا
خیلی خیلی اذیت می‌کنه همش به من چسبیده در حدی که هم از جام پامیشم گریه می‌کنه کجا میخوای بری منم ببر یه ظرف می‌خوام بشورم یا غذا درست کنم کل مدت روی پاک میشینه گریه می‌کنه منو بغل کن شب تا صبح صبح تا شب بهم چسبیده الآنم موقع امتحانامه دارم درس میخونم روی پام میشینه میگه درس نمی‌خواد بخونی اصلا سمت شوهرم نمیره تا صبح هزار بار بیدارم می‌کنه پاشو بهم آب بده قمقمه بالا سرشه میگه نه فقط آب تازه تو لیوان زنبوری بعد میگم بگو بابا بده میگه نه فقط مامان بده در حدی که حتی شوهرم میاره میگه نمی‌خورم فقط مامانی بده هرشب تا ساعت ۴یا۵صبح بیداره فقطم میگه تو یه جا بشین مثل صندلی من روتو بشینم دیوونه شدم دیگه هرشب دارم دعواش میکنم و بزور دعوا میخوابونمش آنقدر روانی شدم از دستش که فقط به زور جلوی خودم و میگیرم که نزنمش حتی دستشویی نمیتونم برم از دستش باید تاظهر بشینم که شوهرم بیاد من از دستش فرارکنم برم دستشویی هرچند تا بیام فقط گریه می‌کنه که مامانم کجایی اصلا نمی‌دونم کدوم کارشون بگم دیونه شدم فقط دیشب سه صبح خوابیده ساعت ۶.۳۰صبح بیدار شده یک ساعت پیش دیگه آنقدر هسته شدم بردم گذاشتمش خونه مادرشوهرم گفتم نگهش داریم من یکم درس بخونم دیوونه شدم دیگه فقط دارم دعا میکنم نیارنش پایین چند ساعت از دستش آرامش داشته باشم اینم بگم تقریبا دو سه هفته است از شیر گرفتمش
مامان امیر مامان امیر ۲ سالگی
سلام کسی هست بچه اش تا دوسالگی کاملا غذای میکس بخوره اصلا نتونه بافت دار بخوره و درست بشه؟خواهشا نیاید بگید ببر دکتر ببر فلان من بچمو هزار جا بردم فقط اونایی ک مشکل منو دارن جواب بدن،من دیگه خسته شدم از این وضعیت بچم اصلا نمیتونه بافت دار بخوره برق رفته بود نمیشد غذاشو میکس کنم سوپشو له کردم عق زد بالا آورد نتونست بخوره از صبح هیچی نخورده یه ذره فرنی خورده بود شوهرم باهاش بازی کرد سرفه کرد اونم آورد بالا هم مشکل حسی داره هم رفلاکس خیلی خسته ام یعنی درست میشه😔دارم خفه میشم هیجا نمیتونم برم همش باید خونه باشم به زور گوشی دوقاشق میدم جایی برم همونم نمیخوره،۷ جلسه بردم گفتار درمانی دهنشو ماساژ دادن اصلا همکاری نکرد پولمو دور ریختم اونم گفت اگه ماساژ ندی تا ۱۲ سالگی همینجوری میمونه خیلی ناراحتم خیلی، یه روز ک صبح تا شب رفته بودم دکتر بچم ناشتا مونده بود چون هیچکس نمیتونه بهش غذا بده حتی میکس😔دوساله میخوام صفرامو عمل کنم از ترس اینکه بچم اینجوریه و گرسنه میمونه نرفتم ۷ سانته سنگم ممکنه بترکه جونم در خطره ولی نمیرم عمل بخاطر بچم 😔توروخدا دعا کنید بچم درست بشه خسته شدم