کارو ول کن وقتی بچت میخوابه توهم بخواب. خوابتو با بچت تنظیم کن.اینجوری کمتر اذییت میشی.وقتی بچت بیداره به کارات برس درسته کارا تایم بیشتری میبره ک انجام شه..اصلا چه اشکالی داره یه وقتایی کارا بمونه اما به جاش تایم استراحت داری.مگه چه اتفاقی قراره بیوفته ک کارای خونه انجام نشه.
اصلا با شوهرت کار ندارم.فک کن خودتی و بچت.سعی کن ارامش داشته باشی.
چقدرحرفاتومیفهمم منم تا۸ماهگی بچم همین بودبدون کمک میترکیدم دیگه
عزیزم تنهاراحل اینکه خوابش تنظیم کنی درطول روزاصلانذاربخوابه سرگرمش کن تاشب بخوابه که خودت بتونی بخوابی وصبح هم به کارات برسی
وقتی خوابه تو هم بخواب.صبح زودتر بیدار شو کاراتو بکن
من الان بچه خوابه ناهار را گذاشتم
بعدم با بچه بازی کن
اگه نق میزنه از دندوناشه یه کم استا بمال رو لثه اش
عزیزم یه کار کن، ببین نذار عصر بخوابه، یا کارتون بذار یا یه جوری سرگرمش کن ک عصرا به هیچ وجه نخوابه تا ده. شب بیدار بمونه...کم کم اینجوری خوابش تنظیم میشه
چقدر ای این این کلمه ناراحت شدم بچشم روپام مگه بچه ای تو نیست فقط بچه ای اونه
من خسته نشدم از بچه داری بااینکه اسباب کشی دارم وقتی علیسان میخوابه منم میخوابم بیدار ک میشه بیدارم میکنه خودش،منم ادمم نیاز ب استراحت دارم علیسان میخواد بخوابه انقد میمالم کمرشو پاهاشو دستاشو دیگه خوابش قشنگ سنگین میشه منم میخوابم بیدار ک شد یه ور سرگرمش میکنم یه ور کارامو میکنم کند پیش میره واسه انجام کارام ولی منم باید جون داشته باشم ک به همه چیز برسم عزیزم استراحت کن بچت خوابه شمام انسانی نیاز ب خواب و تغذیه داری اینجوری خودتو داغون میکنی دورت بگردم
توام صب ک خوابه بخواب کارا ول کن خودت مهمتری
عزیزم هممون همینیم
چن سالته؟
عزیزم شرایط هممون همینطوریه 🥲
دیگه چه باید کرد جز تحمل وسختی
ایشالا این کوچولوها سلامت باشن این روزام میگذره ❤️
این خستگی ها میگذره ولی اینکه همسرت بهت بگه مگه داری چیکار میکنی و بلد نیستی یه بچه بخوابونی .....خودش خیلی بده
بیخیالش شو...بچت خوابه تو هم بگیر بخواب اگه خونت جداست. وقتی بیداره نصف کاراتو بکن..از خودت با بچه کوچیک انتظار بهترین نداشته باش اصلا..
اون وقتی میخوابه استراحت کن و بزار یکروز نون و تخم یخوره بفهمه توهم خسته میشی
شرایط سختیه ، باید هوای همو داشته باشین ، ازش با مهربونی بخواه کمکت کنه بگو بهش کم آوردی نیاز به کمک داری
دست تنها سخته واقعا
منم عزیزم
چندین بار بچم انداختم گردنش ..مجبور شد بخوابونه
با اینکه گریه شدید میکرد نمیزفتم سمتش که شوهرم هی زر نزنه
میگفت تو مرض داری که بچه نخوابه اذیتش میکنی...مینداختم پیش خودش..میگفتم بیا این شیرش و پستونک و پوشکش..به من ربطی نداره..منم آدمم از صبح تا شب بهم چسبیده.. تو که بلدی بیا بخوابون..
عزیزم شاید فردا باید سر صلحی بره سرکار
آخی عزیزم 🥺🥺🥺😔😔😔
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.