۱۱ پاسخ

بخاطر هورمونا که بهم می ریزه اینجوری میشه
الان داری به زایمانت هم نزدیک میشی استرس گرفتی
ولی سعی کن فقط تو لحظه زندگی کنی اینجوری خیلی استرس هات کم میشه همه چی رو بسپر به خدا خودش قشنگ میچینه واست

من باید بشینم گریه کنم. نه شما
مامانم چندروز نیس مادرشوهرم میدونه من بایداستراحت کنم ی زنگ هم نزد تا برسه کار غذا که برا بکنه تازه رفته گفته عروسم خوب نیس اخلاق نداره.من هیچی بهش نگفتم فقط سپردمش به خدا دیگه خستم کرده

منم دو هفتس اینجوری شدم ن دلم میخاد زایمان کنم ن دلم‌ میخاد صبر کنم اصلا خیلی حال بدیه نمیتونم تحمل کنم دوست دارم‌ چشامو ببندم باز کنم همه چی تموم شده باشه و خونه باشم 😔😓😓😭

عزیز من از اول تا حالا اینجورم

ای خدا منم کم آوردم میگم کی میشه برم 35

سر خودت رو گرم کن عزیزم و به خدا توکل کن ، یادت نره ما خیلی قوی هستیم منم خیلی میترسیدم تا اینکه دیدم چقدر خانومهای کم سن تر از من هستند که زایمان خوبی دارن یا با جسارت بچه رو بزرگ میکنن و غر نمیزنن به قول یکی از همین مامانا می‌گفت بچه دار شدن سخته حالا ما میتونیم سخت بگیریم سختترش کنیم یا آسون بگیریم تا بهتر بگذره

منم دقیقا
منتظرم تقی به توقی بخوره بشینم گریه کنم
نمیدونم چرا اینطوری شدم،دست خودم نیست

سختیات تازه بعد زایمان شروع میشه 🥲💔

منم کم اوردم والا

عه گریه چرا

استرس چرا عزیزم

سوال های مرتبط