۶ پاسخ

سلام عزیزم، خیلی بده اینجوری
اومدن خونتون درو باز نکن، آیفون رو قطع کن، تلفن رو قطع کن موبایل رو جواب نده، بعدا گفتن بگو حموم بودم، خواب بودیم، دستشویی بودم نشنیدم کم کم خودشون میفهمن پ ارتباط رو کم میکنن

بگو من آسایش میخوام
به جهنم که دیدشون عوض میشه
مستقیم به بچه بگو که خونه ی شما اومدم وقت و زمان معینی داره چون بچه ی کوچیک داری و ساعت تعیین کن براشون‌که کی بیاند

وایی وایی وایی میدونم چی میگی
منم با حاریم تو یه ساختمون هستیم
ببین اونم اولش میومد بالا ،دوتا پسر بچه داره ینی شر و شیطون بخدا ،من از وقتی بچهام بدنیا اومدن شاید بگم در حده ۱۰بار رفتم شایدم کمتر ،اونم همینطور
البته خیلی بهم زنگ میزنه بیا پایین بیا پایین بشین ولی خب بهونه میارم میگم ممنون بچها خوابن یا می‌خوایم بریم حموم یا بچها سرماخوردن چون واقعا دوست ندارم برم چون دخترمو اذیت میکنن دخترم حرفاشونو و رفتارشونو کپی می‌کنه
بعدش ب جاریت یجوری حالی کن هروقت خواست بیاد قبلش بهت حتما خبر بده
من هم رفتنی خونه جاری حتما پیام میدم اگه جواب داد میرم اگه ن ک نمیرم جاریمم همینجوریه بدونه خبر و اطلاع نمیاد

تنها راهت اینه که جلو رفت و آمد بچه ی خودتو بگیری کنترلش کن سرشو گرم کن با گوشی با بازی با فیلم با کارتون صدای تلویزیون و زیاد‌کن اگه اونا اومدن پشت در تا پسرت کمتر بره بیاد با پسرت حرف بزن بگو فقط از این ساعت تا این ساعت حق بازی باهاشون و داری.در ضمن میتونی بری خونه مادر شوهرت اگه نزدیکته.که بچت با بچه های جاریت اونجا بازی کنن و کم کم پاشون از خونه ی خودت قطع بشه.

اگه پسرت را اذیت نمیکنن زودتر بفرست بره خونه ی اونا به جاریت بگو نمیزاره کوچولو بخوابه

قبل ازاینکه اونابیان توبابچه هات برویاپسرت روبفرس بره

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۳ سالگی
سلام خانوما میخوام باهاتون مشورت کنم لطفا کمکم کنید، ۱ ماهه که خواهرم با دوتا بچه هاش ( دخترش ۱۵ ساله و پسرش ۱۴ ساله ست) با مامانم اومدن خونه من توی این یکماه خیلی ناراحتم کرده ی سری هم با شوهرم بد صحبت کرد که خیلی ناراحت شد کلا توی همه چیز دخالت میکنه منم به خاطر اینکه میگم مهمونه چیزی نمیگم ناراحت نشه خیلی با بچه م کل کل میکنن به شوخی هم شده بچه مو میزنه پسرم دیروز عصبی شده بود یاد گرفته خواهرم جایی نشسته باشه میاد میزنتش و فرار میکنه دیروز میگفت من تا حالا بچه این مدلی ندیدم چرا میاد میزنتمو فرار میکنه منم گفتم خب تو اذیتش میکنی بهش برخورد میگفت نه بچه ت بی ادب و لوسه پسرشم گفت بچه نباید جواب بزرگترشو بده منم گفتم هیراد هنوز بچه ش وقتی اذیتش میکنید اینجوری رفتار میکنه پسر خودش چند روز پیش به شوهرم بی احترامی کرد اما من دیروز حرفی نزدم قراره تا ۱۰ روز دیگه هم بمونن خواهرم دیشب قهر کرده میوه نخورده پیش خودشون میگن زینب دوروئه چون خونش هستیم اینجوری رفتار کرده درصورتی که خدا شاهده اصلا رفتار بدی نداشتم شوهرم میگه هر چند تا تماسی که میگیره یکیشو جواب بده من همین ی دونه خواهرو دارم دوقلو هستیم شما جای من باشید چیکار میکنید؟ شرمنده طولانی شد