۱۲ پاسخ

پسر من فعلا به این مرحله نرسیده
عمدتا با منه گاهی هم میخواد ی کاری رو فقط باباش براش انجام بده

دختر منم 24 ساعته بغل باباشه جدیدا اینطور شده شبا بغلش

عشقم تمام این رفتارها در بچه ها دوره ای و تغییر میکنه نگران نباش

اه پسر من مثل چسب به من چسبیده کمک کنید مرا

سلام پسرم منم دقیقا همینطور شده

حالا پسرمن گیر داده به ماشین بابابزرگش ، میگه فقط نگاش کنم ... عکسشو دانلود کردیم اگه ساعتها نگاه اون عکس تو گوشی کنه خسته نمیشه و پلکم نمیزنه
نمیدونم چه خاکی بریزم سرم😔 چندین راهکار به کار بستیم که ذهنشو مشغول کنیم که از یادش بره مثلاً پارک میبریم انواع اسباب بازی ، انواع ماشین حتی یه ماشین اسباب بازی مث مال بابابزرگش با سلام سفارش دادیم براش ارسال کردن ، موفق نشدیم، اگه گوشیو ازش بگیریم چنان جیغ و گریه می‌کنه که سیاه میشه
محاله یه جمله بگه که اسم ماشین بابابزرگ توش نباشه دیگه کل فامیل می‌دونن .. خیلی حالم بده از این موضوع

طبیعیه بابا دختر اینم یک دوره اس میگذره

پسر منم همینجوره من خیلی خوشحالم از این بابت

عه پسرمنه ک

پسر من اصلا این مدلی نیست

پسر من ک از الان همینجوره عاشق باباشه

پسر منم اینجوری بود الان یخورده بهتر شده

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
بچه های شما در روز حدودا چقدر تلوزیون میبینن؟
من تا هشت ماهکی اصلا نمی ذاشتم ببینه کلا تلوزیون خاموش. بعد از هشت ماهگی تلوزیون روشن بود ولی اهورا در حد دیدن تبلیغات میدید. ولی از بیست ماهگی یه آنفلوآنزا گرفتیم و من اصلا نمیتونستم از حام بلند شم خودم براش فیلیمو کارتون گذاشتم ببینه. چند روزی این منوال بود روزی دو سه ساعت میدید. الان تقریبا از بهمن ماه که من افتادم درگیر خونه تکونی دیگه ازش غافل شدم الان معتاد شده به تی وی. اصلا نمیبینه ها ولی میره فیلیمو هی از اینور به اونور. فقط اینور اونور میکنه شاید از یه کارتون ده دقیقه ببینه باز عوض میکنه. بعد خسته میشه میره تو خونه دنبال یه چیز جدید هرچی میگم بریم تاب بازی بریم توپ بازی میگه نه. یا اگرم بیاد بعد پن دقیقه باز کنترل میکیره دستش بعد واقعا هیچی نمیبینه عادت کرده کنترل دستش باشه انگار فقط. نگرانشم من اینهمه رو تلپزیون حساسیت داشتم حالا اینطوری. قبلا تایم طولانی با اسباب بازیاش بازی میکرد کتاب میاورد براش میخوندم تاب بازی میکردیم. الان تا بره سراغ اسباب بازیاش سریع میگه بیا کنارم بشین باز بعد ده دقیقه پامیشه میره. تلوزیونم براش جذابیت خاصی نداره ها فقط دوست داره اینور اونور کنه انگار کلا همه چیز براش تکراری شده. نمیدونم به اینکه کمتر بیرون میبرمش ربط داره یا نه. یعنی بی صبرانه منتظر بهارم یکم ببرنش بیرون و پارک
مامان آقا حسام مامان آقا حسام ۲ سالگی
من از دست این بچه چیکار کنم
چند بار صبحا متوجه شدم جلو در دستشویی رو پادری جیش کرده
یفنی همین قدر که در دستشویی رو باز کنه بره داخل 😐🤦🏻‍♀️
بعد خودشو نمیشوره دستاشو نمیشوره یعنی داره دیوونه ام میکنه
اوایل یعنی تا دوش نمیگرفت از دستشویی نمیومد بیرون
ولی الان از پرهام میبینه عین همون رفتار میکنه🤦🏻‍♀️
بعد دیگه هیچی هی دعوای لفظی مامان چرا جیش کردی رو پادری و از این حرفا تکرار نشده یه مدته
باز الان رفتم تو اتاق مرتب کنمش
لباسها رو از رخت اویزبرداشتم همونجوری ریخته بودم تو اتاق بعد حس میکردم بو جیشه ولی مو میکشیدم لباسها رو خبری نبود تا یهو دستم خورد به لباس شوهرم که یه گوشه افتاده بود افتضاح هم بود هم خیس هم بو جیش میداد یعنی اعصابم خورد کرد یکم هم فرش خیس بود
بهش میگم میگه حواسم نبودیعنی شاید یه ساعت پیش اینکارو کرده بوده 😐🤦🏻‍♀️

چیکارش کنم 😢
الان هم هرچی میگه برم خونه دوستم میگم نه بخاطر اون کارت تنبیهی اینم گریه که بزار برم
الان هم گوشیمو میخواد🤦🏻‍♀️
مامان یارا مامان یارا ۳ سالگی
سلام مامانا من هم می‌خوام تجربه از پوشک گرفتن پسرمو باهاتون در میون بزارم.. اوایل خیلی تشویقش می‌کردم می‌گفتم مامان داره میره دستشویی چقدر خوبه راحت میشیم وای چقدر خوبه پوشک نمی‌بندیم بابا داره میره دستشویی.... تا مدت‌ها همینجور بود یعنی فقط می‌گفتم بعد از دو یا سه ماه اومدم شورت آموزشی پاش کردم و دیدم براش خیلی فرقی با پوشک نداره و توش جیش می‌کنه.. دیگه قید پاکی دور وبرو زدم و از یک روز صبح که بیدار شد فقط یک شورت پنبه‌ای و یک شلوار پاش کردم و بهش گفتم � دیگه مثل بزرگا پوشکش نمی‌کنم و باید بره روی صندلی جیش کنه و صندلیشو هم گذاشتم داخل آشپزخونه چون بدون فرش بود و برای شستنش راحت‌تر بودم... چون خونه ما کوچیکه هرجا بود خودشو زود می‌رسوند به قصریش و خیلی ذوق داشت کارشو همون جا می‌کرد روز اول ۳ یا ۴ دفعه اشتباه پیش اومد ولی روز دوم کمتر شد روز سوم همینطور کمتر... تا جایی که الان �تی که دستشویی داره خودش کامل میگه یا اگر پیپی داره می‌دونه فرقشو با دستشویی و اگر بیرون باشیم بگه دستشویی دارم اگر بهش بگم خودتو محکم نگه دار تا برسیم دستشویی اینو متوجه می‌شه خدا را شکر از چیزی که فکر می‌کردم راحت‌تر شد
مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۲ سالگی
مامانا تا حالا شده برای منع یک رفتار نادرست فرزندتون، با گریه و بی‌قراری بی حَدش مواجه بشید و با وجودی که اطمینان دارید برای روال تربیت صحیح به اون کار نیاز بوده، ولی در نهایت دلتون بسوزه یا اصلا از تصمیمتون که منعش کردین پشیمون بشید؟؟؟؟؟
نمی‌دونم چقدر تونستم منظورمو برسونم....
مثلاً امشب رایبد یکساعت تمام تو اتاق خواب تاریک چشمش به صفحه گوشی روشن بود که اینکار برای خودمونم ضرر داره چه برسه بچه دو ساله، چندین بار با ملایمت و ملاطفت سعی کردم گوشی ازش بگیرم اما نداد، در نهایت مجبور شدم گوشی خودم از دستش بگیرم، این بچه نیم ساعت بی وقفه گریه کرد، هق زد، جیغ زد....
در چنین شرایطی پدرش زود تسلیم میشه اما من گفتم تا صبحم گریه کنه از گوشی خبری نیست، به دو دلیل یکی اینکه عادتش میشه و اینطور پیش بره باید تا ۳ سالگی براش عینک بگیریم بغیر از عوارض دیگه، دوم اینکه یاد میگیره با گریه و پافشاری به خواسته های نامعقولش دست پیدا کنه و این دیگه فاجعه اس😒
در نهایت بچه ام با هق هق خوابید، اما دلم آشوب، قلبم براش جریحه دار شده، خصوصا وقتی می بینم تو خوابم گاهی ی هقی میزنه، میگم شاید خیلی سختگیرانه عمل کردم😔 طفلکی بچه ام🥺
البته قبل از خوابش کلی نوازشش کردم و بوسیدمش اما بازم برای جدیتی که به خرج دادم ناراحتم و عذاب وجدان دارم😥
نظرتون چی؟🥺