۲۰ پاسخ

خدا مرگم بچه من مامانمو میزنه خواهرمو میزنه هیچ کدوم یه اخم بهش نمیکنن ،بازم دم شوهرت گرم که هیچی نگفت شوهر من بود دیگه نمی‌داشت بچه رو ببرم پیششون

بچه ده ماهه اخه چی میفهمه. نباید میزده مگه نمیگن نوه از بچه عزیز تره. ب خدا شوهر من بود چنان الم شنگه ای راه مینداخت بیا ببین

ببخشیدها چه مادر وحشی داری من اهورا موهامو می‌کشه موهای مادرشوهرم و خواهر شوهرمم می‌کشه ازهمه مهم تره موهای شوهرمم می‌کشه چیزی نمیگیم فقط میگیم زشته ولی شوهرم میگه اهورا اگه موهای بابا.رو بکشی کچل میشما😂😂😂😂😂😂😂

چقدبد چقد تاثبر منفی تو روحیه و شخصیتش داره کاش نزاری دیگ‌پیش مامانت
اگ کارت ارزش داره و حقوق ثابت بیمه داری برو
ی مهد مطمین یا پیش مادرشوهرت بزار
وگرنه به نظرم کارت و بیخیال شو پیش بچت بمون

بچگی خوبی داشتی؟چون فکرمیکنم شماروهم زیادکتک زده.
مامانت واقعا روان درست حسابی ایی نداره آدم درستی نیست رفت وآمدنکن
بعضیا فقط یدک میکشن اسم مادر رو

من باشم ی مدت نمیرفتم خونه شون

وای اونروز پدرشوهرم هی دست دهترم بوس میکرد برادرشوهرم میگفت بگو نکن اینم هی گفت نکن نکن اخر زد تو صورت پدرشوهرم
یجور زدا بدبخت فقط خندید
گفتم بغلش کن بگو ببخشید یجور بغلش کرد بوسش کزد
اخه مادرت چرا باید اینجور کنه


کمتر برو خونشون

نرو خونه شون فعلا بچه ت عزیزت

من اگر جای شما بودم رفت و آمد و خیلی کم میکردم

یه لحظه دلم لرزید از تاپیکت🥲

خب بچه است دیگه مامانت معلومه دلش پر بوده سربچه خالی کرده خداییش خیلی کار زشتی کرده بخدا پسرم بعضی وقتا بابامو میزنه یا داداش مو اصلا صداشون درنمیاد یه مدت نرو

من خودم بچه بزنه دم گوشم برمیگردم میزنم دم گوشش تمام چه فرقی داره نوه یا بچه خودم هم اخلاق مادرتم

الهي بگردم
عزيزم. بچه متوجه نميشه كه ميخواد بازي كنه
بلد نيست ميزنه بقيه رو ، اشكال نداره شما تا جايي كه ميتوني نرو وسعي كن كه متقاعد كني كه كارش اشتباه بوده

آخی چجوری دلش اومده زدن و دادزدن و... جزو تکامل بچست نمی فهمه که داره جلب توجه می کنه الهی بچت چقدر ناراحت شده ببخشید اینو می گم کمتر ببرتش

یه بار داداشم به شوخی بچمو زد بخدا یه کاری کردم دیگه الان هیچکی نمیتونه نگاه چپ به بچم کنه حتی شوهرم

اخ الهی بچه که نمیدونه داره چکارمیکنه
چطور ازدلش امدبزنه

الهی . بچه مفهوم زدن رو نمیدونه احتمالا باهاش بازی کردن و یا شوخی کردن دیده و تکرار کرده . بچه تو این سن مثل طوطی همه چی رو تکرار میکنن بدون اینکه معنی شو بفهمم

واااااا مگه بچه هستن؟پدر مادر من هرکاری پسرم بکنه چیزی نمیگن مگه اینکه خطرناک باشه من خودم بیشتر از اونا تذکر میدم

فقط بگم کار درستی کردی تذکر دادی من اگه بودم پامیشدم میزدم بیرون از خونه
بچه شخصیت داره اگه الان جلوشون واینسی فردا بابت هرکاری به خودشون اجازه میدن بچتو تحقیر کنن و کتک بزن و شخصیت بچه خرد بشه

رفت وامدتو کمتر کن بچه منم گاهی این کارو باخودم یا باباش می‌کنه ،،،بعضی پدر مادرا یجوری رفتار میکنن وحرف میزنن انگاری اصلا بچه داری نکردن

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۱ سالگی
اینقدر مامانم تو تربیت پسرم دخالت کرده که دو تربیتی شده یعنی پسرم تا مامانم رو میبینی اخلاقش 180 درجه تغییر می‌کنه چون مامانم تا هر کاری می‌خوام بکنم با بچم میگه نکن بذار خودم انجام بدم بذار اینکار کنم نمی‌ذاره اصلا تصمیم بگیرم راجب کار های بچم فقط هی منو بد می‌کنه تو چشم بچم

مثلا امروز سینی رو کابینت بود پسرم با دست می‌تونه تکون بده تا دست پسرمو گرفتم پسرم گریه و جیغ و خودشو بزن و ب در و دیوار مامانم هی میگفت ولش کن کاریش نداشته باش منم عصبی شدم پسرمو بردم تو اتاق گفتم دخالت نکن تو کار من
من اگه بخوام بچه مو هم بکشم نباید دخالت کنی میگه اگه من دستشو اینطوری می‌گرفتم که دعوا می‌کنی اگه من بخوام بزنمش که دعوا می‌کنی گفتم مامان نباید دخالت کنی عجبا

ب جای این کار ها تا میبینی پسرم حرفمو گوش نمی‌ده بهش بگو برو ببین مامانت چی میگه حرف مامانت رو گوش

مثلا بچمو پیش باباش تنها می‌ذارم میگه وای چرا تنها گذاشتی ی وقت کاری نمیکنه
بهش میگم باباشه دشمنش که نیست

در کل نمیذاشت من درست تربیت کنم یه هفته دور بودم پسرم خوب بود امروز با دیدش اخلاقش عوض شد

منم امروز هم پسرمو آدم کردم که بفهمه حرف کیو گوش کنه

هم ب مامانم یاد دادم دخالت نکنه
مامان هلنا مامان هلنا ۲ سالگی
سلام خانوم ها مادرم خیلی بهم میگه نمیدونی بچه بزرگ کنی یعنی حتی نباید عصبانی هم بشم اخه مگه من آدم نیستم خسته نمیشم خودش میدونه چقدر بچه بزرگ کردن سخته بعد هی ازم ایراد میگه تعنه میزنه خسته‌م خیلی از اون ورم شوهرم باهام خوب نیست نمیدونم چیکار کنم بعضی وقتا میزنه به سرن خودمو خلاص کنم کم اوردم بخدا دیشب خونه مامانم بودم میخوام شیر شبش رو قطع کنم ب سینم تلخک زدم وقتی نق میزد میگفتم لطفا شماها حرف نزنید تا دوباره بخوابه بعد مامان بابام هی باهاش حرف میزدن منم عصبانی شدم سر بچم داد زدم میگرن دارم بجای اینکه بهم ارامش بدن مامانم بهم تعنه میزنه و میگه نمیرونی بچه بزرگ کنی یکاری برلم میکنه اینقدر منت سرم میزاره امروز ک بیدار شدم من اصلا به رو خودم نیاوردم ولی مامانم باهام سر سنگین بود دعوامون شد بلند شدم اماده شدم برم مامانم گفت اگه قبل نهار بری نه من نه تو منم رفتم راه رو دوباره برگشتم به حرمت زحمت هایی که برام کشیده بود وگرنه بخدا اون نگران این بود که مردم من رو گریون میبنن آبرو خودش میره،اینقدر دلم شکسته
مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
خیییلی خوابش میاد ولی نمیخوابه. داشتیم کتاب میخوندیم تو یکی از صفحه های کتابش ماهی و پرنده خوابیده بودن زد زیر گریه گفت پرنده خوابیده ماهی خوابیده ربع ساعت رفته بود پشت گریه هق هق شدیییید میگفت ماهی خوابیده پرنده خوابیده. اخه چرا اینجوری میکنه این بچه؟ من خودم بچه بودم یادمه از خوابیدن متنفر بودم گلی خب 8_9 ساله بودم. نمیدونم چیکار کنم. قبل از خواب قصه میگم براش کتاب میخونم. اگه خونه خودمون بودیم از 2 ساعت قبل چراغ ها رو خاموش میکردم نمیذاشتم کارتون نگاه کنه که خواب بیاد به چشماش. خونه مامانمینا نمیشه. مامانم تا دیرموقع تلویزیون نگاه میکنه. وقتی هم من یا خواهرم به مامانم میگیم تلویزیون خاموش کن چراغا رو خاموش کن عصبانی میشه باهامون دعوا میکنه میکنه میگه این بچه که بیداره. میگیم خب تو اگه بخوابی اونم میخوابه قبول نمیکنه. خلاصه بعضی شبها اینقدر خوابیدنش به تعویق میفته که مغزش از حالت خواب بیرون میاد. ولی بشدت خسته اس. هم.خودش بدخوابه هم شرایط الان باعث شده بدتر بشه 😭😭😭😭