مامانا بچه های شمام هنوز آویزتونن کی دیگه از سرشون میفته دخترمن نمیذاره من هیچ کاری کنم حتی غذا بخورم میخاد بشینه رو پام ظرف بشورم میپیچه به پاهام و گریه میکنه عصبی میشم نمیزاره کاری کنم

بله ماهم درهمین موقعیت هستیم حتی دستشویی هم باهم میریم🤣

آخ نگو ب شدت چسبیده فقط ب من.
تو خیابون من و باباش کنار هم راه میریم بغل باباش نمیمونه میگ حتما باید بغل من باشه.
تو خونه ک کلا آویزون من و سینمه. ب هیچ کارم نمیرسم واقعا کلافه و عصبی میشم. پیش هیج کسی هم نمیمونه

من وارد مرحله پرحرفی شدم،چسبندگیش اینطور نیست ک شما میگین ولی از صبح تا شب حرف میزنه مخم داره سوت میکشه

آره خیلی همش به من میچسبه

آره.. خیلی خیلی بیشتر از قبل
قبلا فقط بامن اینجوری بود.
الان نسبت به من و بابا ش و مامان من اینجوری شده.. دسشویی ام با زور و گریه میرم

بچه ها منم همینجورن تا بزرگ نشن همینه بزرگم بشن یه جور دیگه

ما هم همینطوریم ولی من بیشتر وقتم باهاش بازی می کنم هر موقع سرگرم بازی یا یه وسیله ای شد کارهام رو انجام میدم

دقیقا مثل دختر من

نه، ما همیشه سر میز نشستیم غذا خوردیم پسرمم روی صندلی خودش میشینه. عادت کرده غذا میخواد بخوره باید بره بشینه روی صندلیش. توی آشپزخونه ام واسش kitchen helper گرفتم، من که کار میکنم اونم میاد می ایسته روی اون یا نگاه میکنه یا با وسایل آشپزخونه بازی میکنه.