۳ پاسخ

فکر میکنه داره محبت میکنه بهش.. یه خرده عقل رس بشه درست میشه..
بهش بگین ناز کنه تا ملکه ی ذهن ش بشه.
فکر میکنه این یه جور بازیه اونم مثل عروسکه

بله اقتضای سنشه
پرت کردن و زدن
فکر میکنه بازیه

طبیعیه.دختر منم اینجوری شده.خیلی بد آدما رو میزنه هرکی ندونه فک میکنه من یادش دادم

سوال های مرتبط

مامان مهرسام و مهرنا مامان مهرسام و مهرنا هفته بیست‌ودوم بارداری
سلام مامانای با تجربه میشه راهنماییم کنید به کمک نیاز دارم خیلی باید حتما با کسی صحبت کنم نمیدونم چرا من از وقتی زایمان کردم اینقدر عصبیم پسرم خیلی بهونه میگیره جیغ میزنه گریه میکنه فاق شلوارمو میکشه و میگه باید همش پیش من بشینی همش بشینی پیشم و من هر کار دوست داشته باشم بکنم تو هم باید پیشم باشی ینی پنج دقیقه تنها بازی نمیکنه و ما اینجا هیچکس و نداریم و بیرون رفتنم از همه چیز دوریم و خیلی سختمه نمیدونم با چی ببرم بیرون اینور و اونور میپره و غذا هم نمیخوره عصبی میشم دیگه داد میزنم سرش خیلی ناراحتم خیلی عذاب وجدان دارم حق داره بچه خسته میشه تو خونه نمیدونم چیکار کنم عصبی نشم وقتی گریه میکنه و غذا هم نمیخوره من سرش داد میزنم الان تو ناخودآگاهش مونده ؟؟؟؟؟یا میتونم جبران کنم و یه چیز دیگه این طبیعیه که یهو من کنارش دراز کشیدم نازش میکنم و بوسش میکنم بهش میگم دوسش دارم اونم بوسم میکنه و لبخند میزنه و یهو حمله میکنه موهامو از ریشه میکشه و میکنه موهامو و چنگ میزنه صورتم و سیلی میزنه منم آروم میگم مامان دردش میگیره مامان ناز مامان بوس ولی ول نمیکنه
مامان Nila مامان Nila ۲ سالگی
سلام مامانا . میخوام یکی از مشکلم رو بگم میشه خواهرانه راهنماییم کنید؟
من جدیدا خیلی خیلی آدم عصبی و پرخاشگری شدم رژیم میگرفتم ینی ب خاطر اونه؟
این رفتارم باعث شده دخترمم پرخاشگری کنه همش همه رو میزنه مخصوصا منو خیلی میزنه . این رفتار بدش رو نمیدونم چطوری از سرش بندازم میگمم ناز کن ناز میکنه باز بدتر میزنه تو سرم .
اصلا بلد نیستم چطوری ب یه بچه محبت میکنن . اصلا بلد نیستم چطوری باهاش بازی کنم حرف بزنم تربیتش کنم .
عصبی بودنم ممکنه بخاطر این باشه که من اصلا آرامش ندارم اصلا حوصله هیچی رو ندارم .
شوهرمم میاد خونه ی نیم ساعتی با دخترم بازی میکنه شام میخوره میخوابه .
با منم نه یه شوخی کردنی ن بوس و بغلی چیزی هیچی . رابطه اینا هم زیاد براش مهم نیس اولویت آخرشم اگه دخترم گذاشت خسته نبود حوصله داشت شاید دوهفته یا ده روز بیاد سمتم ک بعد کارش میشه ی آدم خشک . البته خشک بودنش برا منه بره جمع هی میگه و میخنده . فکر میکنم بخاطر اینه اصلا آرامش ندارم . کسی نیس حداقل نازمونو بکشه . الان یه هفته هست دندونم درد میکنه و سرما خوردم . دریغ از آبمیوه و یا میوه ای چیزی . فقط این جمله رو بلده پاشو بریم سرم‌ بزن . نمیدونم خودش نمیخواد یا از چشش افتادم اصلا بهم محبت نمیکنه .
دلم برا دخترم خیلی میسوزه چیکار کنم یخورده آرامش و انرژی داشته باشم
مامان میوه دلم مامان میوه دلم ۲ سالگی