۷ پاسخ

اول این که اون دوسالشه جیغ گریه هاش دلیل داره باید بگردی دلیلشو پیدا کنه لابد خسته شده اونم دلش بازی سر گرمی میخواد کسل میشه باهاش بازی میکنی؟ براش دفتر بخر مداد شمعی بده
یا یه دیگ بده تو یه لیوان آب بریز نهود اینا بریز شرت میبندم بخدا شده برا نیم ساعت راحتی فدا سرت خونه بهم میریزه بعد رو خودت بیشتر کارکن مثلا لیوان شکوند جای داد ناراحتی وای چرا این کار کردی اینا با رویه خوب باهاش حرف بزن یجوری شکلک اینا دراز ک برنده ببین بخدا ناراحتی تو خیلی رو خودت شوهرت مخصوصا بچت ک باهاته کل روز ضرر میرسونه ببرش حموم بشین خودتم باهاش آب بازی کنه با آرد براش خمید درست کن بزار بازی کنه بازی هایه فکری بخر خودت حل کن بزار نگا کنه یاد بگیره بعد دست بزن برا خودت ببین چقدر تاثیر داره این کارا

عادیه تو این سن جیغ میکشن گریه میکنن صبح بیدار میشه تا شب میخوابه ریخت و پاش میکنه جیغ میزنه کاریش نمیشه کرد

گلم من ی روش امتحان کردم جواب داده، شما هم امتحان کن

ببین از صبح که بلند میشه، هی بوس کن، هی قربون صدقه برو، صدات میکنه، با جانم و عزیزم و پسر نازم جوابشو بده، با محبت تو چشماش نگاه کن، وقت بزار بازی کن، مثلاً کامل بشین پیشش، نقاشی یا هر چیزی بازی کنید ولی با محبت ، و وسط بازی هم هی بوس کن، روزی ی بار ببرش حیاط یا پارک حتی شده یک ساعت ، نیم ساعت،
خونه رو امن کن بزار بازیشو بکنه ، هی نگو بکن ، نکن ، نیا ، بیا و هی دستور بدی
مثلاً دختر من عاشق آب بازیه، من سفره یکبار مصرف انداختم رو فرش می‌زارم حسابی بازی کنه، نهایتشم لباساشو عوض میکنم، اینجوری دختر من که عصبی و ..‌ بود الان آروم شده حسابی و حتی خودش داره بازی می‌کنه و به من کاری نداره

عزیزم اگه امکانشو داری بفرست مهد عالیه

برو حموم غسل صبر کن

به نظرم مشاوره یا روانشناس براتون گزینه خوبی باشه بچه ها خیلی معصوم و پاکن و بی گناه

من یمدت قزص ضد افسردگی خوردم آروم شده بودم در مقابل جیغ و گریه هاش

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
دلم نمی‌خواد عقده ها بچگیمون توی بچم شکل بگیره دلم نمی‌خواد ترسو بشه اضطراب داشته باشه خجالتی بشه و پر از تروما تمام وجودش رو بگیره
مگر نمیگن پدر و مادر باید با هم همراه باشن آخه من چطور میتونم تحمل کنم و هی سکوت کنم و ذره ذره آب بشم
من نمیگم من کاملم منم خیلی وقتا از کوره در میرم گاهی جوری مثل سگ پشیمون میشم که زار زار بعدش گریه میکنم اما بیشتر صبورم یه جورایی
همسرم با پسرم خیلی رابطه خوبی دارن اما کافیه عصبانی بشه همسرم
بعدش هم پشیمون میشه اما اول به عاقبت کارش فکر نمیکنه
دیگه زیاده روی هست در حق طفل دوساله
بچم از خواب بیدار شده گریه گریه جیغ بلند بهش میگه ساکت
من دارم با بچم حرف میزنم تا آروم شه یهو بلندش کرد با یه دست کتفش پیچ خورد حتی نگفت دست بچه می‌شکنه در می‌ره انداختش رو بالش هی گفت خفه شو بهش😭😭
همسایه گور باباش مگر نمیبینن بچه دارم که هی مراعات همسایه ها می‌کنه
من داشتم دق میکردم فقط بهش گفتم کافر
پسرم گریه می‌لرزید اومد سمتم با صدای لرزون مامان مامان
فقط گریه میکردم
بغلش کردم بازم گریه تا آروم شد کم کم
(اینو بدونید که هر شب تقریبا از خواب بیدار میشه و متاسفانه هی زور الکی میزنه به حالت نق و دیگه عادت کردیم و هی بهش میگیم بخواب) گاهی می‌خوابه گاهی یکم میاد بغل گاهی هم مثل امشب که یهو صداش می‌ره بالا و جیغ جیغ می‌کنه
هر دفعه به من نیاز داره و همسرم از کوره در می‌ره و کاری که نباید با این طفل می‌کنه من به بچه بگم برو کنار حقته بابات درست میگه و.....
آخه مگه میشه
من مگه مادر نیستم
سنگ که تو سینم نیست