دلم نمی‌خواد عقده ها بچگیمون توی بچم شکل بگیره دلم نمی‌خواد ترسو بشه اضطراب داشته باشه خجالتی بشه و پر از تروما تمام وجودش رو بگیره
مگر نمیگن پدر و مادر باید با هم همراه باشن آخه من چطور میتونم تحمل کنم و هی سکوت کنم و ذره ذره آب بشم
من نمیگم من کاملم منم خیلی وقتا از کوره در میرم گاهی جوری مثل سگ پشیمون میشم که زار زار بعدش گریه میکنم اما بیشتر صبورم یه جورایی
همسرم با پسرم خیلی رابطه خوبی دارن اما کافیه عصبانی بشه همسرم
بعدش هم پشیمون میشه اما اول به عاقبت کارش فکر نمیکنه
دیگه زیاده روی هست در حق طفل دوساله
بچم از خواب بیدار شده گریه گریه جیغ بلند بهش میگه ساکت
من دارم با بچم حرف میزنم تا آروم شه یهو بلندش کرد با یه دست کتفش پیچ خورد حتی نگفت دست بچه می‌شکنه در می‌ره انداختش رو بالش هی گفت خفه شو بهش😭😭
همسایه گور باباش مگر نمیبینن بچه دارم که هی مراعات همسایه ها می‌کنه
من داشتم دق میکردم فقط بهش گفتم کافر
پسرم گریه می‌لرزید اومد سمتم با صدای لرزون مامان مامان
فقط گریه میکردم
بغلش کردم بازم گریه تا آروم شد کم کم
(اینو بدونید که هر شب تقریبا از خواب بیدار میشه و متاسفانه هی زور الکی میزنه به حالت نق و دیگه عادت کردیم و هی بهش میگیم بخواب) گاهی می‌خوابه گاهی یکم میاد بغل گاهی هم مثل امشب که یهو صداش می‌ره بالا و جیغ جیغ می‌کنه
هر دفعه به من نیاز داره و همسرم از کوره در می‌ره و کاری که نباید با این طفل می‌کنه من به بچه بگم برو کنار حقته بابات درست میگه و.....
آخه مگه میشه
من مگه مادر نیستم
سنگ که تو سینم نیست

۶ پاسخ

اینجور مواقع که بچه الکی گریه می کنه ما فقققط و فقط حواس شو پرت می کنیم یه داستان مورد علاقه شو یا درمورد یه موضوعی که دوست داره باهاش صحبت می کنیم یهو پسرک می‌ره تو فکر و آروم میشه. بعدشم با آرامش بهش میگیم نقس عمیق بکش .... خیلی موثره و خوبه خداروشکر

من ۱۰۰ خودمو گذاشتم ک طرف مقابلم ۱۰ درصد خودشم نذاشته ..
همیشه میگم امان از ادم اشتباه

دلم داره میترکه .من سر اخلاق های شوهرم استرس و اضطراب شدید گرفتم ک به خودم میپیشم از درد و حالت تهوع شدید .
من خیلی خسته ام از زندگیم
بخدا اگه بخاطر دخترم نبود جدا میشدم.دارمممم میسوزم و نمیتونم دردم رو به کسی بگم .

همه بار مسئولیت رو دوش منه .
شوهرم جا میزنه تو زندگی اولین نفری که پشتم رو خالی میکنه شوهرمه

ای خواهر با خوندن پیامت یاد اون دوران افتضاح زندگی خودم افتادم ‌. پسر منم همینجوری بود . آخرش خودمم نفهمیدم چرا یه مدت اینجوری میکرد. دقیقاً بیدار می‌شد جیغ و گریه هر کاری هم میکردیم آروم نمیشد. خداروشکر بعد چند ماه خوب شد. فقط خدا رو شکر میکنم که اون دوران تموم شد.منم همش استرس سر و صدا برای همسایه ها رو داشتم خیلی سخته واقعاً. فقط تحمل کن انشالله زود خوب میشه

عزیز دلم چقدر مبفهممت
متاسفانه شوهر منم اینجوره ینی وقت نمیزاره اصلا .
امان از ادم اشتباه و انتخاب اشتباه
من خودم الان ساعت ۵ ونیم صبحه از فکر و خیال نخوابیدم . قع

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
اینم از شب یلدا که به گریه و کتک خوردن گذشت .. اینم از روز مادری که فقط دلم شکست.. خدایا هستی دیگه مگه نه؟ من بدبخت چه گناهی کردم که پسرم هر جا با باباش میریم می‌چسبه به باباش و جیغ میزنه هر جا بدون باباش باشیم خوبه و بازی میکنه. امشب رفتیم خونه مادرشوهر پسرم جیغ میزد و چسبیده بود به باباش پدر شوهرم عصبی شد گفت برش دارید برید خونتون شوهرم با پسرم رفت من و با دخترم مثل احمق ها موندم گفتم زشته برم. چه قدر متلک بهم زدن که آره تو بچه رو اینجوری تربیت کردی.بعد مادرشوهرم میگه زنگ بزن خانواده ات برن علی رو ببرن تا پسر من بتونه بیاد یلدا. هر چی بهش میگم خانواده من خودشون جایی دعوتن گوش نمیده. بعد منو آورده تا دم خونمون که برو علی رو آروم کن سرش بند بشه پسر من بتونه بیاد یلدا علی هم جیغ میزد د باباش رو گرفته بود تهش مادرش با قهر از خونه رفت بیرون شوهر منم یه عالمه منو پسرم رو زد که اینو تو تربیت کردی من بچه به این بدی ندیدم منم زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم گناه من چیه علی گریه میکنه چرا من باید کتک بخورم میگه خوب پسرم ناراحت بوده به من چه!!!! خدایا کجای این عالم نشستی ظلم رو میبینی ساکتی
مامان آریا🤤 مامان آریا🤤 ۲ سالگی
خانما شما چ واکنشی نشون میدین در برابر زدن بچه ها؟
پسر من همش منو میزنه باباشو میزنه موهای باباشو می‌کشه هرکس حرف بش میزنم میگ کله بابات هرچقدم بهش با قصه و صحبت میگم نباید حرفای بد بزنیم یا وقتی میزنه میگم می‌دونم ناراحتی با عصبیی ولی ما حق نداریم دیگرانو بزنیم گوش نمیکنه یا مثلا میخام پوشک شو عوض کنم یا هرازگاهب رو پا بخابونمش لگد میزنه بهم همش میگم یه بازه ی سنی عه باید بگذره فقط اما گاهی واقعا اعصابم نمی‌کشه امشب خونه مادر شوهرم بودیم میخاستم آمادش کنم برگردیم پیش همه منو میزد میگف نمیخام کله بابات هی من بغلش کردم گفتم ن مامان من ناراحت میشم بقیه هم می‌خندیدن خلاصه اونجا ب رو خودم نیاوردم ولی اومدیم خونه از بدو ورود شروع کرد غر زدن منم درگیر کاری بودم هی با زبون خوش و بازی سرشو گرم کردم دیدم ن آروم نمیشه بالش گذاشتم گ بخابونمش چنان لگد زد ب سینم انقد عصبی شدم برا اولین بار پاشو گرفتم چندتا زدم کف ولش گفتم حالا برو بشین گریه کن هی من بازبون خوش و روی خوش باهات رفتار میکنم تو حرف حالیت نمیشه خلاصه کلی گریه دیگ آب دادم بش خورد آروم شد الان رو پامه
الان گفتم پیام بدم ب نظر شما بهترین واکنش چیه می‌دونم باید صبوری کرد ولی سخته واقعا گاهی آدم کم میاره🥺