خانما شما چ واکنشی نشون میدین در برابر زدن بچه ها؟
پسر من همش منو میزنه باباشو میزنه موهای باباشو می‌کشه هرکس حرف بش میزنم میگ کله بابات هرچقدم بهش با قصه و صحبت میگم نباید حرفای بد بزنیم یا وقتی میزنه میگم می‌دونم ناراحتی با عصبیی ولی ما حق نداریم دیگرانو بزنیم گوش نمیکنه یا مثلا میخام پوشک شو عوض کنم یا هرازگاهب رو پا بخابونمش لگد میزنه بهم همش میگم یه بازه ی سنی عه باید بگذره فقط اما گاهی واقعا اعصابم نمی‌کشه امشب خونه مادر شوهرم بودیم میخاستم آمادش کنم برگردیم پیش همه منو میزد میگف نمیخام کله بابات هی من بغلش کردم گفتم ن مامان من ناراحت میشم بقیه هم می‌خندیدن خلاصه اونجا ب رو خودم نیاوردم ولی اومدیم خونه از بدو ورود شروع کرد غر زدن منم درگیر کاری بودم هی با زبون خوش و بازی سرشو گرم کردم دیدم ن آروم نمیشه بالش گذاشتم گ بخابونمش چنان لگد زد ب سینم انقد عصبی شدم برا اولین بار پاشو گرفتم چندتا زدم کف ولش گفتم حالا برو بشین گریه کن هی من بازبون خوش و روی خوش باهات رفتار میکنم تو حرف حالیت نمیشه خلاصه کلی گریه دیگ آب دادم بش خورد آروم شد الان رو پامه
الان گفتم پیام بدم ب نظر شما بهترین واکنش چیه می‌دونم باید صبوری کرد ولی سخته واقعا گاهی آدم کم میاره🥺

تصویر
۱۲ پاسخ

سلام دوست عزیز
با ورود به برنامه میلی و وارد کردن کد معرف مقابل آنها در قسمت ثبت نام میتوانید هدیه 30 هزارتومنی و طلا درهمان لحظه دریافت کنید.و همان لحظه برداشت کنید.
کاملا واقعی و معتبر و تضمینی.
از بازار و مایکت و گوگل دانلود کنید
اپلیکیشن (میلی) کدمعرف:milli-lacde
لطفا نصب کنید کد معروف بزنید من به این پول برای عمل مادرم نیازمندم🙏

جلوش هر حرفی بزنید یاد میگیره .مثلا دو سه هفته پیش مامانم به داداشم گفت بیشعور .اینم یاد گرفت چند باری گفت بیشور. محل ندادم یادش رفت.زیادم به این کاراش توجه نکنید کمرنگ تر میشه.منم این داستانا رو دارم .ولی با بدبختی مدیریت میکنم.

مچ دستشو بگیر بگو نه ما نباید کسی رو بزنیم و نیابد هم اجازه بدیم کسی ما رو بزنه با جدیت بگو حتی شده یکم دستشو فشار بده تا دردش بیاد. بعد بغلش کن بوسش کن کم کم از سرش میوفته کم‌بود محبت داره یا وقت براش کم‌میزاری

وای بچه منم یکسره میگه کله بابات😂😂😂😂

گفتن كلمه كله بابات از خون يا جايي ياد گرفته تو خونه خيلي مراقب صحبت كردنتون باشيد ما خيلي مراقبيم اما يه جا در ميره مثلا چند وقت پيش مادر شوهرم داشت ميگفت مگه مرض داري پسر مياد گرفت امشب تحويل داد اما ما نه خنديديم نه چيزي گفتيم انگار كر بوديم يا مثلا تازگيا ميخوره به جايي اونجارو ميزنه بهش ميگم مامان نبايد بزني شما نديدي و راجع به زدن خودتونم فقط نگاه جدي من يه مدت اينجوري بود فقطم من ميزد يه نگاه چند ثانيه اي اخم آلود تمام

از مچ‌ دستش از حالت محکم یکم سفت تر بگیر با جدیت بدون عصبانیت چند بار با صدای واضح تکرار کن ما حق زدن کسیو نداریم دستمون براش دست زدنه برای غذا خوردنه برای ناز کردنه دست کا برای زدن نیست دست برای دست دسیه برای بای بای کردنه نه نه زدن بده کسیو نباید بزنیم تکرار کن چندین بار بگو هروزو هرشب بهش بگو

پسر منم یه مدت میزد با حرف هرکاری کردم درست نشد تو خیابون تو مهمونی میزد مو میکشید.یبار عصبانی شدم غر زدم تا خواست بزنه آروم زدم از دستش قیافمم خیلی عصبانی بود دوباره دوباره گریه کرد بغلش نکردم گفتم دوست ندارم منو میزنی تا آروم شد.خودمم ناراحت شدما ولی خب همه میگفتن ادبش نکردی رو مخم بود.یکی دوبارم بعدش خواست بزنه باز جدی شدم بلند گفتم بزنی عصبانی میشم.دیگه نزد هیچوقت

متاسفانه بچه ی منم زدن رو از بچه ی فامیلمون یاد گرفت.الان گاهی من یا باباش یا بقیه ی بچه هارو میزنه...من اینجور مواقع خودمو ناراحت نشون میدم.مثلا اگه صورتمو بزنه،صورتمو با دستم میگیرم الکی ادای گریه درمیارم و میگم خیلی دردم اومد وقتی منو زدی.یا وقتی بابایی رو میزنی دردش میاد.نباید بزنی..دیگه نمیزنه..البته فقط برا همون لحظه..باز اگه چیزی خواسته میلش نباشه ممکنه بزنه.....
حرفای زشت هم من اصلا روشون تاکید نمیکنم که زشته...نباید بگه...اینجوری بیشتر لج میکنه میگه...به روی خودت نیار تا یادش بره

پسر منم همینه وقتی باب دلش نباشه میزنه یا موی منو میکشه کتاب دست برای زدن نیست گرفتم براش میخونم و این ک وقتی میزنه دستاش میگیرم میگم تو حق نداری منو بزنی و خوب خندیدن بقیه هم اشتباه فک میکنم اقتضای سنشونه یکم باید صبرکزد دیگ

پسر منم هست
دیروز با پشت کرم پودر زد تو سرم .مغزم ترکید

کمبود محبت داره

چندتا زدم کف ولش
اشتباه شده بود

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۲ سالگی
دلم نمی‌خواد عقده ها بچگیمون توی بچم شکل بگیره دلم نمی‌خواد ترسو بشه اضطراب داشته باشه خجالتی بشه و پر از تروما تمام وجودش رو بگیره
مگر نمیگن پدر و مادر باید با هم همراه باشن آخه من چطور میتونم تحمل کنم و هی سکوت کنم و ذره ذره آب بشم
من نمیگم من کاملم منم خیلی وقتا از کوره در میرم گاهی جوری مثل سگ پشیمون میشم که زار زار بعدش گریه میکنم اما بیشتر صبورم یه جورایی
همسرم با پسرم خیلی رابطه خوبی دارن اما کافیه عصبانی بشه همسرم
بعدش هم پشیمون میشه اما اول به عاقبت کارش فکر نمیکنه
دیگه زیاده روی هست در حق طفل دوساله
بچم از خواب بیدار شده گریه گریه جیغ بلند بهش میگه ساکت
من دارم با بچم حرف میزنم تا آروم شه یهو بلندش کرد با یه دست کتفش پیچ خورد حتی نگفت دست بچه می‌شکنه در می‌ره انداختش رو بالش هی گفت خفه شو بهش😭😭
همسایه گور باباش مگر نمیبینن بچه دارم که هی مراعات همسایه ها می‌کنه
من داشتم دق میکردم فقط بهش گفتم کافر
پسرم گریه می‌لرزید اومد سمتم با صدای لرزون مامان مامان
فقط گریه میکردم
بغلش کردم بازم گریه تا آروم شد کم کم
(اینو بدونید که هر شب تقریبا از خواب بیدار میشه و متاسفانه هی زور الکی میزنه به حالت نق و دیگه عادت کردیم و هی بهش میگیم بخواب) گاهی می‌خوابه گاهی یکم میاد بغل گاهی هم مثل امشب که یهو صداش می‌ره بالا و جیغ جیغ می‌کنه
هر دفعه به من نیاز داره و همسرم از کوره در می‌ره و کاری که نباید با این طفل می‌کنه من به بچه بگم برو کنار حقته بابات درست میگه و.....
آخه مگه میشه
من مگه مادر نیستم
سنگ که تو سینم نیست
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
اینم از شب یلدا که به گریه و کتک خوردن گذشت .. اینم از روز مادری که فقط دلم شکست.. خدایا هستی دیگه مگه نه؟ من بدبخت چه گناهی کردم که پسرم هر جا با باباش میریم می‌چسبه به باباش و جیغ میزنه هر جا بدون باباش باشیم خوبه و بازی میکنه. امشب رفتیم خونه مادرشوهر پسرم جیغ میزد و چسبیده بود به باباش پدر شوهرم عصبی شد گفت برش دارید برید خونتون شوهرم با پسرم رفت من و با دخترم مثل احمق ها موندم گفتم زشته برم. چه قدر متلک بهم زدن که آره تو بچه رو اینجوری تربیت کردی.بعد مادرشوهرم میگه زنگ بزن خانواده ات برن علی رو ببرن تا پسر من بتونه بیاد یلدا. هر چی بهش میگم خانواده من خودشون جایی دعوتن گوش نمیده. بعد منو آورده تا دم خونمون که برو علی رو آروم کن سرش بند بشه پسر من بتونه بیاد یلدا علی هم جیغ میزد د باباش رو گرفته بود تهش مادرش با قهر از خونه رفت بیرون شوهر منم یه عالمه منو پسرم رو زد که اینو تو تربیت کردی من بچه به این بدی ندیدم منم زنگ زدم به مادرشوهرم گفتم گناه من چیه علی گریه میکنه چرا من باید کتک بخورم میگه خوب پسرم ناراحت بوده به من چه!!!! خدایا کجای این عالم نشستی ظلم رو میبینی ساکتی
مامان علیرضا🌻🧡 مامان علیرضا🌻🧡 ۲ سالگی
موندم از دست علیرضا چیکار کنم فقط 😢😭
آنقدر بد قلق و بی ادب شده که حد نداره
من و همسرم تو خونه خیلی با هم خوب صحبت میکنیم تا زمانی که با خودمونه اوکیه اگر ی نفر بیاد خونمون یا میاد میگه برو بیرون با میگه دوست ندارم یا زبون براش در میاره یا با هرچیزی که دستش برسه میزنه فرقی هم نداره کی باشه از خانواده خودم بکیر تا مادرشوهر و پدرشوهر و عمه
کل تربیت و ادعام تو مادر بودنو برده زیر سئوال 😭
آنقدر بچه آرومی بود خیلی مهربون و حرف گوش کن الان انگار شده بچه جنگلی خیلی بی ادب شده
خیلی ها میگن از چیزی بترسونمش مثلا از سوزن و اینا ولی من کلا مخالف ترسوندن بچه و زدنم تا الان خیلی باهاش راه اومدم سعی میکنم اینطور مواقع با بغل و صحبت کردن باهاش آرومش کنم
فقط همون موقع میگه مامان ببخشید معذرت میخوام بوس میکنه پنج دقیقه بعد دوباره همون کارو تکرار میکنه
آنقدر گفتم پسر خوبی باش اذیت نکن کوچولو ها کار بد کنن دعواشون میکنن
مثلا مبینی داره بازی میکنه میاد میگه مامان دعوا نمیکنی من میگم نه میگه آفرین بعد بوسم میکنه یا هی میاد میگه مامان کوچولو ها کار بد میکنن حرف بد میزنن
آنقدر گفتم تذکر دادم حس میکنم مدام ذهنش درگیر اینه
درصورتی که من اصلا اهل تنبیه نیستم بیشتر مواقع با حرف زدن سعی میکنم قانعش کنم نمیدونم واقعا چیکار کنم دارم دیوونه میشم 😭😭😭
بچه های شما هم اینطورین ؟؟
مامان اوین مامان اوین ۲ سالگی
مامانا اینقد اعصابم بهم ریخته که حساب نداره من پسرم ۵ سالشه به هرزبونی بگی بهش نقاط خصوصی بدن وگفتم اما خیلی مظلوم و اصلا نمیتونه از،خودش دفاع کنه جثش هم ریزه اولین دفعه که متوجه شدم که پسر خواهر شوهرم ۵یا۶ یال ازش بزرگتره دستمالی کرده با اون دعوا کردم با زبون خوش هم به پسرم گفتم اجازه،نده دیگه تا حدودی کمتر شد اگرم جایی احساس می‌کردم بارم بهش گوش زد میکردم که خصوصیه تا امروز که رفتیم خونه یکی از آشنا اینا تو اتاق بازی میکردن داداشمم با پسرم بود اون ۷ سالشه حس کردم یکم غیرنرمال به پسرم گفتم بیا کنار خودم بشین که میخوایم بریم بعد اومدیم تو ماشین با زبون خوش ازش تنهایی پرسیدم گفت هیچی دختره گلوم پ فشار می‌داده نمیزاشته بیام بیرون خصوصی رو هم دست میزده بعد من بهش گفتم من باتو دوستم هرمشکلی داره بهم بگو چرا ازخودت دفاع نمیکنی گفت یعنی چی گفتم یعنی احازه،نده کسی،بزنه اگرم بزرگتر بود نتونستی از مامان و باباکمک بگیر اینقدر عصبانی شدم یکم خوراکی گرفتم رفتم در خونه طرف دختر گفتم بیا خوراکی خریدم بعد بهش گفتم من با پسرم دوستم نبینم دوباره از این غلطا کردی همه راه و امتحان کرده بودم گفتم شاید اینجوری پسرم اعتماد کنه اینقدر اعصابم بهم ریخته که حد و حساب نداره چیکار کنم یه پسر نباید اینجوری باشه آخه شوهرمم اخلاق ورفتار مثل پسرم کم رو خجالتی اصلا من یه چیزی،میگم شما یه جیزی میشنوید