سلام میخوام یه چیزی رو تعریف کنم شما بعدش بگید مقصر منم یا نه. من هر وقت میرم خونه خالم هر چی میگم اینو به آرمین ندید دقیقا میارن میدن نثلا من میدونم دو ساعت مونده به غذای اصلی بچه من نباید چیزی بخوره چون غذاشو بعدا نمیخوره یا شیر و ماست و پنیر محلی حساسیت داره اسهال میشه یا برنجی که دو بار گرم شه رو نمیدم بهش برنج سرد نمیدم دهنی نمیدم چیبس و پفک نمیدم متاسفانه خالم و دختر خاله هام دقیقا این هارو به آرمین میدن بعد میان با خنده میگن هههه داره میخوره تا میگم چرا دادین وقتی من مادر میگم نه ناراحت میشن این سری که اومدم خونه گفتم دیگه واقعا نمیام خونتون چون اصلا رعایت نمیکنید حالا بهم میگن تو نباید اینجوری حرف بزنی حالا شما بگید من حرف بدی زدم

عزیزم جایی که اذیت میشی نرو گلم.
خاله آدم ،کسی یه که لازم نیست تند و تند ببینیش .

کار اونا زشته و مقصرن ولی شما هم زیادی حساسی

والا اینارو آدم بزرگ هم بهتره که نخوره

نه عزیزم حرف بدی نزدی
کار اونا زشته

مادرشوهر و پدرشوهر منم همینن . مخصوصا مادرشوهرم اون بار هی بهش گفتم پفک نده تند تند پفک ها رو میداد به علی این قدر حرص خوردم قلبم درد گرفت یه لحظه

هنوز شما خوب وضعیت تون
منک خونه مون نزدیک خونه مادرشوهرمه داخل ی حیاط هستیم
فک میکردم حرفهای زشت پسرم از بچه ها یاد میگیره
امروز خواهر شوهرم بهش میگفت اینا بگو اینقدر تکرار می‌کرد ک پسرم یاد بگیره
حرص منو در بیاره
بزور پسرمو آوردم اینقدر گریه کرد ک خوابید

خونه خاله که ۵ماه یبار آدم میره مهم نیست من به مادرشوهرم نتونستم بفهمونم به بچه من پفک نخر تا دهنمو باز میکنم میگه ما مگه با پفک بزرگ نشدیم چی شده.آخر یبار گفتم همینه دیگه تو این سن چربی خون فشار خون...همه مرضارو دارین شاید زمان شما پدرمادرتون بی سواد بودن اطلاع نداشتن الان که من میفهمم نباید اجازه بدم بچم بخوره.گفتم دیگه با این حرفا بهش برمیخوره نمیده وای انگااار نه انگااار به گاو میگفتم خجالت میکشید بخدا

هی بهش میده بعد میگه ب مامانت نگی ا پسرم میاد دهنشو باز میکنه ب من نشون میده

پسرم عادت کرده تا ابجیمو میببینه کیفشو میاره ب شکلات میگه تق تقی هی بهش میگه تقی تقی بهش میده

تو ی ساعت 10تا بهش شکلات میده هی میگه حساس نشو دندونش خراب نمیشه گوشی بده نزار گریه کنه چشاش ضعیف نمیشه

من حالا مامانمو ابجیم میده ابجیم هفته ی ی بار میببینه پسرمو کیفش همش شکلات هی میگم نده یواشکی میده یا گوشی نمیدم ابجیم میگه بدجنسی بده منم اونوقتی ک ابجیم میاد یا نمیرم یاهم زود میام

من بی نهایتتتت حساسم رو غذا نخوردن شاهان خیلی دوس دارم وزن بگیره و بزور هم شده میدم بخورهداما خونه مادزشوهرم خیلی دوس داره عمه اش وبچه هاش هستن عاشقشونه و وقتی میره اونجا هرکاری کنم ازدستم غذا نمیخوره اونها هم میگن خب سیره دیگه اکثرا هم شام ندارن که بچه ام بخوره غذاها هم میبردم نمیخورد الان قبل اینکه برسم اونجا تو راه براش کباب یا فلافل که دوس داره یا حلیم میخرم میبرم دیگه اونجا بچه گرسنه نیس بگم ازدستم غذا نخورد یا کسی بهش غذا نداد چند ساعت هم بمونم مجبورن تخم مرغی درست کنن شماهم میری حواست به بچه ات باشه و تنقلات براش ببر یا سیررش کن با یه بار برنج خوردن بچه هیجیش نمیشه واقعا فامیل و رفت وامد خیلی خوبه منکه باخانواده ام قهرم اینو کامل درک کردم ومجبورم وتنها دلخوشیم خانواده شوهرمه که بچه ام اونجا رودوس داره

حق داری
منم رک میگم

خب مادر شوهرمنم همينه هرچي ميكم ندين اينكارو نكنيد عمدا همينكارو ميكنه

منم دقیقا خونه جاریم که حیاط هامون مشترک هستم همین مشکل رو باشون دارم
چون حمام و دستشویی و آشپزخونه مون بیرونه دخترمم تا می‌ره یا من میرم بیرون فرار می‌کنه خونشون با اینکه چندین بار بهشون و جلوشون گفتم بهش شیرینی و پفک و چیپس و اینا ندین بدردشون نمیخوره
همش براش لاک میزنن دخترم می‌کنه تو دهنش دیگه اون دفعه دعوامون شد تا دیگ براش نزدن یه سری هم خودشون دیدن دخترم حساسیت داره پفک خورد خودشون دیدن چطور بالا آورد اندازه یه لگن تا یه مدت ندادن باز حالا میدن بهش میاد دست و دهنش پفکیه
الآنم یادش دادن به آدامس ۲۴ساعت آدامس دهنشه حتی غذا نمیخوره...