۱۳ پاسخ

منم همینم ن ارایش ن ورزش هیچی
بچه داری وخونه داری
دوش گرفتنو داریم ب تابستون نزدیک میشیم ی روز درمیون حتمامیرم ولی زیادبراخودم وقت نمیذارم

روزی دو سه دست لباس عوض میکنم به موهام میرسم اسپری و ادکلن میزنم عود روشن میکنم همیشه مژه دارم و ابروهامم لیفته. و رژ لب رو همیشه میزنم یه روز در میان یا دوز یکبار حموم میرم چون موهام بلنده و سختمه. هر ماه ترمیم ناخن دست و پا هم میرم و چند روز دیگه موهامو کراتین میکنم. و همیشه بهترین ظرف ها و دیزاین ها و غذاها برای خودم و همسرم دخترمه و ......

من دخترم با خودم می‌خوابه با خودمم بیداره یعنی خدا نکنه من کار داشته باشم تا نخوابم نمیخوابه بیدارشم هم باهام بیداره چند روز پیش شبش دیر خوابید گفتم تا۱۲ خوابه ۱۰ رفتم حموم دیدم صدا جیبییغ و گریه اش میاد حالا هرشب که میخواد بخوابه میگه مامان بدون من نری حموم میگم باشه ولی گریه میکنه نمیشه هم که دائم بچه را ببری حموم از همه کار میمونه آدم

من به خودم نرسم میمیرم
هر روز یا یه روز درمیون حتما دوش میگیرم ..آرایش میکنم اگه حسش باشه روتین پوستمو حتما همیشه انجام میدم
آبرسان و عطر ک اصلا جدا نمیشه ازم🫠
لباسم قبل از اینکه همسرم بیاد سعی میکنم عوض کنم

ماهم همینجوریم خونه داری و بچه داری

منم هی ب خانه به بچه به غذا درست کردن می پردازم تنها نیستی خواهر

منم‌ماه ها هس ک حتی ی ارایشگاه نرفتم
ده روبه ده وقت حموم نمیکنم
دوتا بچه دارم سه و نه ماه و ۷ ماه
اصلا وقت براخودم‌ندارم

منم مث شمام هرازگاهی پیش میاد ارایش کنم😔

سلام عزیزم منم کم به خودم میرسم یه روز در میان میرم حموم اما به موهام زیاد نمیرسم آرایش نمیکنم البته آرایش خیلی دوست دارم ولی چون پدرم تازه 10 ماه فوت کرده بخاطر اون

من آرایش نمیکنم کلا از آرایش بدم میاد زیاد بدم میاد ولی حموم هر روز میرم لباس هر روز عوض میکنم موهام شونه میکنم میبافم یا صاف میکنم یا فر میکنم یه تینت میزنم فقط هر روز هم اسپری خوشبو کننده یا عطر اوکلن مورد علاقمو میزنم ورزش نمیرسم بکنم به دوتا بچه هم میرسم

بچه ت ک بزرگ شده،چرا آخه؟

من سحرخیزم کلاهمیشه سرصبح اول حمام وهرروزصبح بایدبرم دخترمم بیدارمیشه سحرخیزه برنامه کودک میزنم میگم مامان دوش بگیرم یاباهم خونه تمیزمی کنیم نهاراماده بعدهردودوش می گیریم تازه وقتم انقدرزیاده که می خوابیمم تا۴ تا۵ ساعت

سلام اول بچه ت کاملابعد شربت آسماویت بگیر یه روز درمیان بعد از صبحانه یک قاشق چایخوری بهش بده که اشتها باز می‌کنه و کمتر مریض میشه. فقط حواسش باشه اشتها باز میشه گشنه نشه غذا و میوه و... بهش برس

سوال های مرتبط

مامان رادمان مامان رادمان ۴ سالگی
بچه خواهر شوهرم ابله مرغون گرفته بود بعد جشن نامزدی پسرخاله شوهرم بود.خلاصه من ب خواهرشوهرام گفتم ب خواهرشون بگن دخترشو نیاره بچه های ماهم بگیرن یا من یچمو نبرم.لااقل ولی ازبس خواهراشون پاچه پارس می‌ترسیدن بگن و اینکه بچه هاشون گرفته بودن آبله خیلی براشون مهم نبود.بعدشوهرم ب خواهرش زنگ زد دخترتو امشب نیار چون میاد ب بچه های فامیل عروسم میده بچه ماهم میگیره مدیون میشی. بعدگف شما الکی حساسید منکه بچمو میارم بعدم گف من بچمو‌ بردم دکتر گفته خوب شده واگیر دارنییس از لجبازی ب هیچ کس نگفتم هرکس می‌ترسه نیاد.بعدشبم ک مارفتیم اومد ازمن رشدبغل خاله شوهرم وایساده بود من سلام کردم بلند اون ردشد با دخترش رفتن تازه ب دخترشم ک پونزده سالشع یاد بود سلام نکنه حتی ب بچه کوچیکشم همینطور منم محلش ندادم دفعه بعدی دیدمش چکارکنم انقدبیشعوره می‌خوام سلام نکنم تا ی چی بگه بگم تازه مثل دخترت شدم.بعدم اونجا داشتن عکس میگرفتن تا من خاستم برم عکس بگیرم تیکه انداخت ک من معنیشو نفهمیدم. حالا خلاصه همین خواهر شوهرم تولدمیخادبگیره آخر هفته هنوز ک ب مانگفته. ولی بخادم بگه ب من نمیگه بشوهرم میگه.جا من باشید میرید. خدا شاهده من قصدبدی نداشتم فقط نگران بچم بودم آبله مرغون نگیره.اون سر لجبازی و گارد گرفتن روبازکردو بی احترامی کرد.