۷ پاسخ

الهی بمیرم واسه طفل معصوم،من که هیچکدوم از دکترهای کودکان شهرمون روقبول ندارم اصلآ حالیشون نیست،وقتی میبری بچه سرما خورده دور سر بچه وقد بچه رو اندازه میگیرن🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

اخی الهی خدارحم کرده....استامینوفن مجازه بچه اونم قطره نه شربت....

اگه گوشش عفونت کرده پشت گوشش روچرب کن درست میشه

من خودم سرما خورده بودم رفته بودم دکتر گفتم بچه شیر میدم پنج ماشه دیفن و سه تا پنی سلین و ی امپول ک باید تو سروم میزد داد ولی سروم ننشوت خواهر شوهرم پرستاره بهش زنگ زدم گفتم گفت هیچکدوم برات خوب نیست ففط امپوله خوبه ک سروم ننوشته یعنی از خریتش هرچی بگم کمه

زنداداش من تو داروخانه درمانگاه کار میکنه
گفت من هر روز صبح که دکتر میاد بهش میگم فلان داروها رو نداریم ننویس
گفت دکتره میگه اینا روتین منه من دیگ کد این داروها رو حفظم همینا رو مینویسم شما هر کدوم رو نداشتین نده به مریض😑😑

‌اقعا بعضیا خرن

ی گ ا و ب تمام معنا😑😑😑

سوال های مرتبط

مامان کایانی مامان کایانی ۱۲ ماهگی
انقد درد داشتم درد اسهال و استفراغ داشتم حالم بد بود مثل آدمی بودم ک چیزی خورده و مسموم شده ترش میکردم و خیلی افتضاع بودم شوهرم ترسیده بود گفت آخه وقتش نیست الان یک ماه دیگ بچه باید بیاد گفتم بریم توراخدا پاشدیم رفتیم ازاون سمتم مادرم اومد اول بیمارستان ک رسیدیم سریع رفتیم داخل مامانم جلوتر بود من پشت سرش شوهرم رفت ماشین پارک کنه تا رسیدیم مامانم گفت زایشگاه کجاس گفتن اینجا زایشگاه ندارع باید برین ی بیمارستان دیگ دوباره برگشتیم رفتیم ی بیمارستان دیگ ی ساعت پشت در منتظر بودیم در و باز کنن فقط بریم داخل زایشگاه خلاصه نزاشتن بقیه بیان من رفتم داخل و معاینه ام کردن گفتن یک فینگر باز شده رحمت هی معاینه میکرد دست میزاشت تو بدنم و گفتم چیشدع باید چیکار کنم گفت چون زیر۳۷هقته هستی بیمارستان ما قبولت نمیکنن اگ ۳۶بودی حدااقل می‌تونستیم کاری کنیم زنگ زد ب ی بیمارستان دیگ ارجاع دادن ب ی بیمارستان دیگ اونم چی دقیقا ساعت ۱۲شب بود هلک و هلک بااون درد باز رفتیم ی بیمارستان دیگه خلاصه تا رسیدیم گفت بشین رو تخت رفتم و اومدن نوارقلب گرفتن و انقباض و چک کردن و بعدش دوباره معاینه ام کرد گفت ۱نیم فینگر. بازی از فشاری ک ب رحمم میومد بخاطر اسهال باز شده بودم گفت پاشو برو رو تخت معاینه اوف خیلی بد بود تختش رفتم اونجا منتظر موندم تا بیاد یچی دستش بود شبیه تست کرونا ک از بینی میگیرن اونو وارد رحمم کرد یعنی ها چشمم سیاهی رفت از درد انگار مرگمو دیدم انقد جیغ کشیدم گریه کردم پرستار می‌گفت تکون نخور میزنع کیسه ابتو پاره می‌کنه