سلام دوستان شبتون بخیر لطفاااااااا کمکم کنید
با بچه ایی که وابسته مادره چطور باید رفتار بشه،،مهد نمیمونه همش گریه میکنه میگه دلم برات تنگ میشه
میخوام برم تا سوپری پیش باباش نمیمونه خونه میگه باید باهات بیام،،کلافه شدم نمیدونم چیکار کنم

وقتی دوس‌نداره بره نبرش

به نظرم تو این سن یکم سخته....و نیازه یکس کمکتون کنه چون سال بعد باید برن پیش دچار مشکل نشی باهاش...بایه مشاوره مشورت کن.....

پسر منم وابسته من و بابا شه اصلابا مهد کنار نیومد الان دو هفته ست ژیمناستیک نوشتیم انگاری داره اتفاقای خوبی میافته، عزیزم اگر می تونی ببرش ژیمناستیک تا کم کم از ترس و نگرانی که داره کم بشه ، این بچه ها اضطراب جدایی دارن

به نظرم چند هفته باید خودتم تو مهد بشینی
بعد کم کم بهش توضیح بذه وقتی که تو همون مهده که میری مثلا آب بخری و میای، برو چند دقیقه بیرون مهد باش و برگرد کم کم کمش کن دیگه

دختر منم نشون نمیداد ولی خیلی وابسته بود نه از لحاظ احساسی بلکه از اینکه همش میخواست ببینه من چیکار میکنم
خونه مامانم و پیش باباش میموند
مهد هم هفته اول عاالی بود
از خفته دوم گفت نمیمونم دلم برات تنگ میشه
منم
گفتم هم اراد و میخوام ببرم مهد هم خودم میرم سرکار اگه تنها میمونی بمون
دیگه هفته دوم و با گریه میرفت الان درست شده دیگه

دختر منم اوایل ک میبردمش کلاس زبان بهونه میاورد،توکلاس نمیموند،هی بی تابی میکرد میگف میخام پیشم بمونی س روز فقد پش سرهم توکلاسش پیشش موندم بعدش گفدم من میشینم توسالن تاتو کلاست تموم شه یکی دوبار میومد هی بهم سرمیزد خیالش راحت میشد منو میدید
این روشو ادامه دادم الان خداروشکر خیلی بهترشده نه دلش تنگ میشه نه دلواپسه نه اصلا میاد بیرون بهم سربزنه تایم کلاسش که تموم شد میادبیرون
ببخشید طولانی شد گفدم شاید تجربم به دردتون بخوره

من تو مهد با مادر یکی از بچه ها صحبت کردم هرروز ببریمشون پارک تا دخترم عادت کنه یه دوست پیدا کنه .خداشکر دوست شدن مهد بهتر موند