هنوز باورم نمیشه مادرشدم هم حس خوبی دارم هم حس ترس دارم
ترس از اینکه نتونم از بچم تنهایی مراقبت کنم امروز مامانمم رفت ولی موندم چکار کنم بچم همش خودشو فشارمیده زور میزنه گریه میکنه بی قراره نمیدونم چشه بهش شیر میدم پنج دقیقه بعد دوباره گشنشه بعد میاره بالا
کلافم احساس میکنم بامن ارتباط نمیگیره حتی موقعی که میخندم یهو گریش میگیره . باورم نمیشه منی که دوسال تلاش کردم بچه دار بشم الان خستم ....

عزیز دلم🥺
خستگی تو طبیعیه!تو میدونی چه کار سختی انجام دادی! بعد از نه ماهِ سخت یه زایمان سخت تر رو پشت سر گذاشتی الان فقط۱۲ روز گذشته از اون روز و تو حق داری پر از کلافگی و خستگی باشی ولی حق نداری خودتو قضاوت کنی که بهت ترس القا بشه!
تا چهلمت تموم نشده بدنت تو اوج ضعیفیه! حتی برای بلند شدن هم نیاز به کمک داری تا چه رسد کارای خونه رو بچه داری رو بتونی مدیریت کنی
باور کن من تو روزای دهم یازدهمم زورم به بچه ی ۴ کیلویی نمیرسید که بغلش کنم،تا یه بار برش میداشتم شیر بدم چنان خسته میشدم که باور کن از درد گریم میگرفت!
نترس! باید چند روز خوب بخوری و استراحت کنی تا بدنت به قوت قبل برگرده! یکی دو ماه که بگذره چنان میتونی به حضور نینی عادت کنی و کاراتو راست و ریس کنی که به این روزات میخندی
در مورد گریه ی نینی ات هم که نینیت کولیک داره! ببرش دکتر برای کولیکش قطره میده.بزن تو گوگل هم در مورد کولیک مفصل بخون اطلاعاتت که بیشتر شه میتونی راحت تر کنترلش کنی شیر نخوردنشم بابت همین مسئله است
و اما در مورد این که باهات ارتباط نمیگیره نگران نباش!اون یه نینی ۱۲ روزست!ازش نباید انتظار داشته باشی که از الان به روت بخنده..اون تازه داره با دنیای بیرون و سختی هاش آشنا میشه و تو رو از خودش جدا نمیدونه که بخواد بهت واکنش نشون بده
این روزا خیلی سختن! ولی میگذرن،مهم اینه که به خودت الکی استرس ندی چون وقتی حالت بهتر شه همه چی درست میشه
الان فقط خوب بخور خوب بخواب
از شوهرت زیاد کمک بگیر مادرتم ان شاءالله که نزدیکته موقع هایی که زیاد کلافه ای بگو بیاد دو ساعتی نینی رو نگهداره تا بتونی استراحت کنی

خداقوت عزیزم ... منم از ده روزگی مامانم رفت ،تو‌از پسش بر میای سخته ولی شدنیه ... اونکه ب خودش فشار میاره گریه می‌کنه برا دلدردشه ، وقتی میخواد باد شکم بزنه اذیته ،بهش قطره هاشو مرتب بدی اوکی میشه ، کم کم قلقش میاد دستت ،هنوز خیلی کوچولویه برا اینکه بهت بخنده و گوش بده ب حرفات ناراحت نباش آبجی اون وروجک هیچی از حرفاتو معنیشو نمیفهمه... صبور باش ،دیدی خیلی دلش میپیچه ببرش دکترش دارو میده ... پسر من الان دوماهشه تازه یکم میفهمه

دوروز دیگه مامانمم از پیشم میره خونش امروز دیگه طاقت نیاوردم گریم گرفت با دوتا بچه میتونم از پسش بربیام 😢😢😢😢😢😩😩🥺🥺🥺

تا دوماه اول سختخ بعد کم کم اسون میسه قلق بچه میاد دستت

وای ک دقیقا وصف حال من بود الان ک دخترم دو ماهش تموم شده باز تنها نمی‌مونم مدام استرس دارم

رفلاکس کولیک داره ببر دکتر قطره میده خیلی بهتر میشه،نگران نباش

من‌که خودم تازه دارم به مامانم بچه داری یاد میدم😁 اصلا بلد نیست بچه رو ساکت کنه همش میگه شیر بده بخوره🤣

عزیزم این حس تو‌رو منم داشتم از اولین بچه تا این سومی که دیگه حقیقتا گاهی کم میارم. کلا نگهداری نوزاد سخته بعد که کم کم چهار دست و پا بره و راه بره خیلی بهتر میشه. برا مشکل بی قراریش هم اول از همه تغذیه خودت رو رعایت کن.‌گهواره هم حتما نیازت میشه. من روزایی که یه کم ناپرهیزی کنم تو تغذیه بچم تا سه روز بیقراره

صبور باش هنوز ۱۲روزشه باید همش شیر بخوره همش بده شیر تا ار آب و گل دربیاد

نترس مامان آقا پارسا ها خیلی قوی ان،😍😍

همه همینیم عزیزدلمممم...ولی مطمعن باش به زودی به یه مامان همه فن حریف تبدیل میشی فقط به محکم بودن خودت ادامه بده و بدون تنها نیستی