استراحت مطلق شما کی کاراتون رو میکنه؟ واقعا سخت نیست براتون یکی دیگه کاراتون رو بکنه؟ من که انقدر حتی نزدیک ترین آدما زندگیم هم یکاری میکنن منت میزارن با اینکه میدونن وضعیتم رو. هم سرکلاژم هم سر بچم خیلی اومده پایین. انقد حرف زدن بهم خسته شدم بخدا. بعضی وقتا دیگه میگم هرطوری شد، شد دیگه مهم نیست

من جاریام نزدیکم هستن هر روزی یکیشون میاد اصلا هیچی هم نمیگن طفلیا مث خواهرن برام

من که فهمیدم یکی از موقعیت های شناخت آدما تو همین دوران بارداری هست واقعا تو سختیا خود واقعی شونو نشون میدن

وااا اینا دیگه چه جور خانواده ای هستن آدم اگه مجبور نباشه که هیچ کس نمیتونه مثل خود ش کارای خونش انجام بده کار هیچ کس به دلش نیست من که اینجوریم 😕😕

مامانم و خاهرم و شوهرم

منم یکی دو ساعت پیش همین تاپیک رو زدم

عزیزم توجه نکن بهشون وظیفه شون هست بیان کمکت کنن اگ بخوای هی به حال اونا توجه کنی پس کی به حال خودت توجه داشته باشه؟ خانواده باید ت همین روزا ب درد بخوره

دقیقا منم همینجورم عزیزم اما هر طور شده با سختی سعی میکنم خودم از پس کارهای خودم بر بیام حتی به کسی نمیگم کسی هم به ردی خودش نمیاره منت هم میزارن اگر بیان مخصوصا خواهرم من مادرم فوت شده کسی و ندارم و بیشتر کارهامو می‌سپارم اگر نتونم به همسرم ۳ ماه اول کلا همسرم و بعدش هم همسرم خواهرم در حد دو سه بارب آوند فقط اونم وقتی شرایط ام خیلی خیلی بد بود و رفت اونم چون من سر دو تا عمل رفته بودم کمکش کردم خونشون
تازه طلبکارم هستن ولشون کنی میخوان بگن تو بیا کارهای مارو انجام بده

اهمیت نده عزیزم خدا بزرگه❤️این روزا هم تموم میشه

اهمیت نده عزیزم خدا بزرگه❤️این روزا هم تموم میشه

عزیزم از اول بارداریم افتادم یه گوشه خونه
کارای خونم شوهرم هر موقع برسه انجام میده
فکر نکنی خونه دسته گله ها نه اصلا در حد رفع امورات میگذرونیم
من خانواده شوهرم اینجان ولی کاری نمیکنن یا نمیان پیشم
بهتر منت کسی سرمون نباشه به هرحال میگذره

کمکی دارم عزیزدلم . آدمی نیستم که زیر بار منت برم

مث منی شرایط سخت داغونم خطر زایمان زود رس دارم استرس از این ور وضعیت بدم از اینور کارای خونه هم هست الان گشنمه ها غذا رو گازه از کمر درد نمیتونم پاشم شوهرمم نشسته یکساعت هیچ ب هیچ ده بار گفتمش تکون نخورد😓😓

من سه ماه پیش مامانم بودم الان استراحت نسبی هستم اومدم خونه خودم شوهرم کمک میکنه البته چندروز پیش مهمون داشتم حجم غذاها زیاد بود نمیتونستم خالم انجام داد

من خدا خیر بده شوهرمو شستن ظرفا و تمیزی خونه باهاشه
مامانمم غذا میپزه
ولی بااینکه ن غر میزنن ن منت من سختمه
خدا کمک هممون کنه

منم از اول تا الان استراحتم تا ۳ماه شوهرم بود بعد اومدم خونه مامانم تا زایمان،دیگه چاره ایی نیس باید تحمل کرد

چاره ای نیست باید تحمل کرد اگه شرایط داری پرستار بگیر