۴ پاسخ

سلام فعلا که مریض نشده
سریع سیستم ایمنی اش را قوی کن
پرتقال یا ویتامین ث
زینک
دمنوش
آب لیمو عسل
مایعات بهش بده

۳۷ و نیم تبه عزیزم ولی کار خوبی کردی استا دادی اینجوری کنترل میشه حالا انشالله تب نمیکنه نگران نباش

خوندم گلم انشالله ک چیزی نیس اما از ۳۷ ونیم تبه

خوندم عزیزم

سوال های مرتبط

مامان مجتبی و مرتضی مامان مجتبی و مرتضی ۳ سالگی
پسرای خوشگلم خردادیا مامان تولدتون مبارک
الهی که همه ی بچه ها زیر سایه خداوند و ائمه عاقبتشون ختم بخیر باشه ان شاءالله

در چنین روز ساعت بعد از نماز صبح دردای من شروع شد زیاد جدی نگرفتم چون هنوز موعدم نبود
بعد تا ساعت ۷ صبح هر چی این پهلو اون پهلو شدم دیدم نه نمیشه خوابید
از جام پاشدم تا از لبه مبل گرفتم از جام بلند بشم یه تیری کشید دلم خشکم زد و ترسیدم
اروم به طرف آشپزخونه حرکت کردم سماور روسن کردم و با خودم گفتم صبحانمو بخورم که اگر دردام جدی بشه لااقل چیزی خورده باشم جون داشته باشم😂
ساعت ۹ شد زنگ زدم مامانم گفتم مامان من درد دارم گفت مامان جان من که راه دورم زنگ بزن مادر شوهرت بیاد
زنگ زدم و گفتم مامان من درد دارم اونم مثل من اولش جدی نگرفت گفت اخه الان موقعت نیست گفتم شروع شده
کاراشو کردو امد پیشم
مجتبی از خواب بیدار شد و صبحانشو خورد
از مامانا گهوار کمک گرفتم که چکار کنم گفتن بذار تایم دردات کم بشه بعد برو بیمارستان و دوشم بگیر
من حمام رفتم مادرشوهرمم امد کیسمم کشید😂😂توی اون درد 😁بعد دیگه تا همسرم برسه ساعت ۲ شد رفتیم بیمارستان و تا روی ویلچر نشستم خیس شدم گفتم وای من اصلا سر مجتبی این چیزا رو تجربه نکرده بود .فکر کردم کبسه ابمه ولی رفتم داخل گفتن بدو بچه داره میاد بهم گفتن ده دقیقه دیر تر رسیده بودی بچه تو ماشیم میومد😂 ساعت۳ مرتضی معجزه زندگیم شد .خدایا شکر .خدا یا به همه ی ارزومندا این نعمتو اعطا کن .الهی آمین