۸ پاسخ

بچهای منکه خیلی گریه میکنن ولی تند تند میزنه ارایشگاه کودک میبرم ک واردن تندتندمیزنن

منم دخترم میترسید ولی بهش گفتم تو نمیزاری موهاتو ببندم میره تو‌چشمات اذیت میشی رفتیم آرایشگاه خانمه با قیچی عروسکی نشست جلو پای دخترم و موهاشو کوتاه کرد دخترمم از قیچی خوشش اومد

پسرمن خیلی گریه میکنه انقدرکه دلم نمیخوادموهاشوبزنم

داخل حموم تشت آب توپ بازی میکنه شوهرم دستگاه میزنه راحت ولی چند بار بیرون آرایشگاه بردم بچه از خیابون مغازه فرار میکرد

من از چندماهگی پسر میبرم ارایشگاه هنوز که هنوزه گریه میکنه

من همیشه تو حموم موهاشو کوتاه میکنم هر چی ریخت پاش بشه آنجا میریزه راحتم تمیز میشه

پسر منم همسن پسر شماست ما از یکسالگی چند بار بردیم ارایشگاه هربار کلی گریه کرده ولی یک هفته پیش باز بردیم اصلا گریه نکرد گذاشت پیش بند ببندن کوتاه کردن خیلی هم خوشش اومده بود
ذهنشو آماده کن بگو بریم دایی موهاتو با قیچی خیرچ خیرچ کنه خوشگل تر بشی و داستان و اینجور چیزا

هم خودت هم پسرت پیش بند ببندین ی لباس کهنه تنش کن که اکه نذاشت پیشبند ببندی براش ببندی لباسش خراب میشه
پسر من میترسه من بغلش میکنم ایستاده کوتاه نیکنه براش گریه هن که از اول تا آخر

سوال های مرتبط