۹ پاسخ

ببین عزیزم من نه تو دور و بریا دیده بودن و تجربه داشتم نه کمکی داشتم ،فقط زیاد خاطرات از شیر گرفتن مامانارد خوندم و اینو بهت بگم بهترین راه یکدفعه از شیر گرفتنه ،من اولش از بس او گهواره یه سری از مامانا میگفتن تدریجی و اول شیر روز بعد شب خیلی مردد شده بودم ولی دل و زدم به دریا و یهو گرفتم و واقعا بهتر بود آخا انگار به یه مصرف کننده مواد مخدر بگی باید ترک کنی ولی اول روزا مواد نکش فقط بعد شمارو بذار کنا ببین بچه اونجوری واقعا اذیت میشه ،اون روش تدریجی واسه طولانی مدته یعنی تو فاصله ۵،۶ ماه شروع کنی هی شیر روزشو با فاصله بیشتر بدی تا مثلا برسه به روزی یکبار و قطع کامل و بعد شروع کنی شیر شب و قطع کنی یا یه سریا اول از شیر شب بچشونو گرفتن بعد شیر روز ولی من دلم نیومد مخصوصا که وقتی دندون درمیارن بیشترین پناهشون همون شیر خوردن و مکیدن سینه هست نصف شب و گذاشتم دندون نیشش هم دراومد و از شیر گرفتمش ،و بعد از پایان شیردهی دوتا از دندونای آسیاب آخریش دراومده و مونده دوتا دیگش

و اگه دیدی سینا دردناک شد هم برو حمام و زیر دوش آب گرم و سینه هاتو خلاف جهت عقربه های ساعت ماساژ بده و همش زیر وش گرم باش و در آخر شیر آب سرد و باز کن و سینه هاتو بگیر زیرش تا بهش شوک کارد بشه و زود خشک شه،من با وجود اینکه شیرم زیاد بود با مریم گلی و این روش زود خشک شد و زود دردش خوب شد ،البته تا یکی دو ماه اگه فشار بدی باز شیر میاد وای سعی ‌ن تحریک نشه تا زود خشک بشه،

و قبل از اینکه شر ع کنی به از شیر گرفتن و داری وسایلاشو آماده می‌نی از عطاری تلخک بگیر که یکمشو اندازه دوتا نخود بنداز تو دو سه قاشق آب و بذار تا کامل حل بشه و بعد آب روشو بریز دور و اون مایع سیاه و لزج تهشو بزن به نوک سینت اولش سیاه و چسبناکه یکم بگذره خشک میشه و یه رنگ براق بخودش میگیره و تلخه،و وقتی میزنی به سینت نذار بچه ببینه مثلا برو تو اتاقی جای بیا و اوایل همون جوری که هنوز خشک نشده بذار ببینتش آخه یه بوی بدی هم داره و ‌م کم خودش بدش میاد و یادت باشه همیشه رو سینت باشه تا بوشو حس کنه و اگه دلش شیر خواست بدونه که نمیشه ،من یکی دو بار خیلی سمج شد که شیر میخام گفتم باشه ولی بدون اگه از این شیر بخوری دهنت تلخ میشه خیلی بده ها از الان گفته باشم نگی مامان چرا اینجوری بود و بار اول بلند شدم سریع یکم زدم به سینم و تا سیاه بود اومدم و دید و خودش بدش اومد بار دوم خشک شده بود و تا خورد به زبونش بدش اومد و گفتم بذار برات شربت خوشمزه بیارم مزه دهنت عوض شه،و اینکه اصلا بدون سوتین نگرد حتی یه مدت بتونی لباس کیپ و حتی آستین دار بپوشی جلوش خیلی بهتره ،واسه خودت هم از عطاری مریم گلی بگیر از همون روز که تصمیم به پایان شیر دهی گرفتی دم کن و هر هشت ساعت یه لیوان بخور و آخر شب هم قبل از خوابیه لیوان واقعا عالیه و زود شیرتو خشک میکنه ،

شب هم از وقتی میذاشتم رو پام تا بخوابه شاید بیست یا سی بار میگفت آب همینجور که دراز کشیده بود رو پام مینشوندمش بلند میشد نیم قلپ هم نمی‌خورد و باز میخوابید رو پام و اصلا عصبانی نشو آخه همه‌ی کاراشون گذاراست چون دیگه شیر نمیدی بهش میخواد ببینه هنوز برات مهم هست یا نه و کم کم از سرش میوفته من همین روال و واسه خوابیدن داشتم تا یه پنج شش ماهی حدودا و سامیار که فقط رو پا میخوابید حتی خواهر شوهرم میگفت عادتش نده بعد بچه من دیدم تا ۴،۵ سالگی بزرگه بزرگه دیگه و هنوز رو پا میخوابه ولی سامیار دقیقه دو ساله شد یه شب گذاشتمش رو پام و گفت نه و اومد رو تشک دراز کشید و خودش یکم وول خورد و یه ربع بعد خوابش برد،

یدفه نباید بگیری... دختر منم همینطور بود. اروم اروم کمش کردم. اصلا نفهمید جطوری ازشیر گرفته شد. فقط اولین شبی که میخاست بدون شیر بخابه یکم گریه کرد. قبل از خاب خوب سیرش کن غذاهای مقوی بهش بده که تاصبح گرسنه نشه... درطول روزم وقتی تقاضای شیر داره با خوراکی هایی که دوست داره سرگرمش کن.... مدام یچیزی دم دستش باشه که بخوره. وقتی سیر سیر باشن تقاضای شیر نمیکنن و به مرور یادشون میره.
اول شیر روز رو قطع کن.. بعد تقریبا ده روز بعدش شیر شب رو

روز وقتایی که بقرار شیر میشد بهش میگفتم یه چوب شور بدم بچم و یکی میدادم و اگه باز میخواست باز یکی دیگه میدادم و عموما با همون دو تا راضی میشد و حواسش پرت میشد،خوراکی و نوشیدنی زیاد براش بیار مثل آجیل و میوه و شربت دائم یه چیزی بده دستش تا بخوره تا هیچ وقت ته دلش خالی نباشه و اصلا بهش آب‌نبات و شکلات و این چیزا نده هم مضره هم عادت میکنه و بعدا برات سخت نیشه از سرش انداختن و نهایت براش بیسکوئیت مادر یا ساقه طلایی هم بخر گاهی یدونه بده دستش،زیاد براش وقت بذار و بی بهونه بغلش کن و بین کارات تا حس وابستگیش برطرف شه و من صبح یه سری کارامو میکردم و میبرمش بیرون و یه دوری میزدیم و عصر هم ساعت ۶و ۷ آهنگ میذاشتم و یک ساعت با هم میرقصیدیم تا واسه خواب ظهر و شبش خسته بشه ،یادت باشه خیلی دوست داره بچسبه بهت چون دیگه شیر نمیخوره و عصبانی نشو و باهاش راه بیا پسر من حتی میگفت بغلم کن تا منم آشپزی کنم و میگفت بده هم بزنم و ادویه بریزم تو غذا و میدادم بهش و وقتی میخاستم بذارمش زمین یهو میگفتم مثلا وای دیگه داغ شده آتیش شده برو پایین از بغلم که میسوزی و بووه میشی حتی میخاست تخم مرغ درست کنه و خیلی کارای دیگه من تخم مرغ و میشکوندم و زیر شعله رو کم میکردم یکم میدادم هم بزنه و با یه پلیتیکی قاشق و میگرفتم ازش و درستش میکردم و می‌آوردم کلا باید حوصله بخرج بدی چون یه چیزی که بهش آرامش می‌داده رو دیگه نمیتونه داشته باشه و خیلی براشون سخته،ظهر و شب هم میذاشتم رو پام و پتو مینداختم روش تا گرمش بشه و دستشو میگرفتم تا آرامش بگیره و رو پام تکون میدادم و پیش پیش میکردم تا بخوابه

ببین پسر منم فوق العاده وابسته بود جرات نداشتم دراز بکشم سریع میگفت شیر و میفهمیدم وابستگی بیشتر تا شیر خواستن آخه ولش میکردم نیم ساعت هم میخاست دهنش باشه و عموما بچه هایی مثل بچه های ما نصف ّشب هم زیاد بیدار میشن واسه شیر ،پسر من بیست بار هم بلند میش تا صبح.فقط راهش اینه یکدفعه از شیر بگیریش من کمکی هم نداشتم فکر نکن سخته فقط بذار تایمی که حوصله داشته باشی و دم دمای پریودیت یا تو پریودیت نباشه که کم طاقت بشی من خودم تنها بودم شوهرم که سر کار بود تا ظهر بعدش هم میومد غذا میخورد و میخوابید باز میرفت بیرون تا شب کار داشت ،فقط دوشب اول بلند میشد و میگفت شیر که میگفتم بیا آب بخور و بخواب شیر اوف شده میدونی که وَی وَی شده و بعد میذاشتم رو پام و پیش پیش میکردم و میخوابید و از شب سوم دیگه تخت خوابید تا صبح و من بعد از مدتها شب تا صبح و خوابیدم ،فقط دو شب اول یه شبش شوهرم دید خیلی بیقراره یکم بغلش کرد و گذاشتش رو پام و خوابید ،ببین اون روزی که تصمیم داری از شیر بگیریش شب قبلش تا صبح هر ساعتی که میتونی بخوابونیش هی بهش شیر بده تا بیدار شد و باز بخوابونش ولی تا بیدار شد دیگه نده و شروع کن نیم ساعت بعد صبحانه بیار براش ،من از روز قبلش براش دو سه بسته چوب شور کنجدی خریدم و یه انار شیرین که اون موقع فصلش بود تو یه میوه دیگه که دوست داره رو امتحان کن و روش یس بخون و رو ی یه بطری آب دعای از شیر گرفتن و خوندم و تا بیقرار شیر میشد و میگفت شیر میخوام میگفتم یکم آب بخور که واقعا اون آب آرومش میکر و نصف شب هم یه لیوان از اون آب پر میکردم میذاشتم پایین پامون تا بیدار میشد بهش ندادم و میخوابوندم و تا میدیدم آب بطری داره تموم میشه باز آب اظاف میکردم بهش تا زیاد بشه

فقط یهو نگیر

منم نمیتونم بگیرم😩

سوال های مرتبط