۸ پاسخ

همه گیر افتادیم از دست این مادرشوهرا اه خروس بی محلن

مادر شوهر منم انقد دخالت میکنه تو تربیت بچم دوس دارم بمیرم از دستش

شیرخودتو نمیدی ؟ اگه نمیدی برا اونه مثه پسرمن

از شش ماه ب بعد اضطراب جدایی میگیرن باهیچکی نمیمونه دخترمن الان همش بهم چسبیده ست شیر خشکم میخوره‌تا قبل شش ماه مادرشوهرم خواهرشوهرم میگفتن بیار ما نگه داریم یه روز تو برو بگرد من گفتم بزار یکم بزرگ شه‌بعد .شش ماهه ک‌شد بهشون دادم نگه دارن یه ساعتم نموند پیش‌اونا

دختر من به جز من و باباش و خواهرم بغل کسی نمیمونه گریه میکنه عجیب

بچه الان نمیفهمه ک بخاد نره بغل کسی یا گریه کنه اون بزرگتر باید شعورش برسه ک بچه رو بوس نکنه
من اون روز دخترم بغل پدر شوهرم بود دیدم داره از لباش بوس میکنه پدرشوهرم سیگاریم هست اومدم ب شوهرم‌گفتم ب بابات بگو از لبای بچه بوس نکنه مریض میشه

بهتر
بذار آروم باشه پیش همه بذار پیششون برو سراغ کارات
خوبه مثل بچه ی خواهر من بچسبن بهت ولت نکنن؟ خواهرم حتی نمازم بخونه بچه ش گریه میکنه ازش آویزون میشه

منکه باشم مشکلی ندارم با این قضیه

سوال های مرتبط