من دیشب مردم . دیگه هم هیچوقت نمیتونم آدم قبلی باشم . طلاق هم نمیتونم بگیرم چون خانواده حامی ندارم و کسی پشتم نیست . امروز برای اولین بار نسبت به تکون خوردنا و شیطونی های پسرم هیچ حسی ندارم قبلا کلی ذوق میکردم ولی امروز با هر تکون خوردنش بیشتر عذاب وجدان میگیرم که اگه بعد زایمان نتونم به پسرم محبت کنم چی و بخوام جدا بشم پسرم چی بشه . دیگه اصلا دلم شوهرمو نمی‌کشه بخدا اینقدر عاشقش بودم که وقتی میرفت سرکار کل فکر و ذهنم شوهرم و دلتنگی بود ولی الان واقعا از ته قلبم ازش متنفرم و دیگه دوست ندارم دستش بهم بخوره

بی لیاقت بوده حالا یه مدت کم محلی کن شاید تغییر کنه یه فرصت دیگع بده به نکبت
چقد بعضیا بی لیاقتن بابا بهترین زنو گرفتی دوست داره غذات همیشه امادس بچه تو توشکمشه بعد باهاش اینجوری کنی😑

خوب من خوندم کامل،شوهرت متاسفانه بیمار جنسیه،تو هم ازش بچه داری الان.شرایطتت خیلی سخته ولی مرگ یه بار شیون یه بار.بشین فکراتو بکن ببین تا اخر عمرت میتونی اینطوری ادامه بدی یا نه.مشکل اینجاس حتی یه ذره پشیمونم نیس بدتر زبونش درازه.

ای کاش به مسلمونی بهترعمل میکردیم
اگرباورکنیم که دینمون به نفع خودمونه با جون و دل میپذیرفتیم
به شخصه هرروز میبینم که هرچی گفتن تاحدخیلی زیادی به نفعمونه
چه زیبا گفتن کع زن خودشو بپوشونه و مرد نگاهشو
اینطوری این چیزا خیلی کم میشد
نه اینکه الان توی همین گهواره خیلی هستن کسانی که از خیانت ناراحتن 😔

اخ ک داغ دلم تازه شد شوهر منم تو گوشیش از همینا ریخته نگا میکنن لایکشون میکنه همش از این زنای ج ن ده. عملی ریخته تو گوشیش ولی من مثل تو دل جرعتش ندارم ک گوشیش بشکنم حتی کنارمم نمیاد میگه چون شکم داری تحریک نمیشم بهم خوش نمیگذره.
حداقل دل خوش به این باشیم که جای دیگه نمیره با کسی در ارتباط نیست
فکر میکنم بعد زایمان خوب بشه همه چیز
گفتم ک زایمان کردم. گن میبیندم تا شکمم جم جور بشه به خودم میرسم. تو که دیگه چیزی ب زایمانت نمونده طاقت بیار. میتونی درستش کنی. فانتزی هاشو براورده کن شکم بند ببند به خودت برس لباس های خواب قشنگ بپوش تا کم کم برگرده

تا همش بخاطر بارداریه💔 این همه درد تحمل میکنیم ولی اونا نمیتونن خودشون رو تحمل کنن

عزیزم اینجوری نگو ب پسرت فکر کن وقتی ی دنیا بیاد دید جفتتون ب بچه عوض میشه
شاید بارداریتم یکم داره رو روحیت و مغزت اثر میزاره ولی یکم دیگه تحمل کنی کوچولوت ب دنیا اومده
مگه چ مشکلیه ک با وجود یه بچم حل نمیشه
ب خودتون فرصت بده درست میشه الان دیگه ی مادری🫠

🥲🥲🥲🥲🥲

عزیز دلم مشکلت رو خوندم منم همینطوری هستم از اول بارداری نتونستم شوهرم رو ارضا کنم الان خیلی استرس دارم با اینکه اصلا تو گوشیش ندیدم هیچی فقط چند باری شورتش کثیف بود که گفت تو خواب ارضا شدم
به نظرم باهاش دعوا نکن اون شده عادت براش خودتو هم که نگاه میکردی این چیزارو عادت میشد مثل معتادا که به مواد نیاز دارن
بگو من خیلی تحقیق کردم راجعبش یه بیماری فکری هست بیا بریم روان شناس همه چی درست میشه به خدا به خاطر این چیزا زندگیت رو بهم نریز باهم برین مشاوره خیلی ها مشکل دارن حل میشه انشالله

متاسف شدم، آفرین بهت دختر بنظرم خیلی قوی هستی باوجود سن کم و وخیم بودن اوضاع خوب رفتار کردی
بنظر من مشکل ناپختگی شوهرت و اینکه شاید روش نمیشه بگه میترسه با تو سکس کنه بخاطر وجود بچه و یجورایی بیراهه رفته بنظرم طلاق آخرین راه بزارش کنار، و تو عاقلانه رفتار کن با بحث و دعوا هیچی حل نمیشه خونسردی تو حفظ کن بنظرم باهاش حرف بزن بدور از توهین و دعوا اونم نه الان چون تو هم الان عصبانی
اینکه میگه تنت بو میده مطمئن باش بهانه س خودت و مقصر رفتار اون ندون

خاک تو سره بعضی از مردا.من استراحت مطلقم شوهرم بیچاره ۹ماه تمام دخول و سکسیونر نداشتیم.فقط گاهی تو حموم لا پایی میزاره که اونم نیازش رفع بشه.و اینم بگم به شدت شهوتی و روزای قبل بارداری یه روز درمیون شبی دو بار سکس میخواست.الان که می‌خوابه دلم میسوزه چون که وقتی خوابه چیزش بیداره ولی خودش نمیدونه.دیشب گفتم اذیت میشی ببخشید.گفت اشکال نداره دیگه کم مونده عوضش یه دختر خوشگل واسم میاری.بهش گفتم بیا نزدیکی کنیم دهانه رحمم باز بشه تو هم خالی کنی خودتو.گفت نه نمیخوام بچه میخوام صحیح سالم به دنیا بیاد.و خدارو شکر میکنم که همچین شوهری دارم.و البته یه دختر ۶ساله دیگه هم دارم که ۳۴ هفته به دنیا اومد.واسع همین بیچاره کلی مراعات میکنه.

سن کم ازدواج کردن یکسری دردسر هارو داره مخصوصا اگه دو طرف کوچیک باشن البته همه اینجوری نیست بعضی موارد پیش میاد.....
من خودم متولد ۸۰ ولی با شوهرم ۱۲ سال فاصله سنی داریم و بقول خودش میگه از اون روزایی که کلم داغ بوده و اینکاررو میخواسته بکنم گذشته

واقعا فاز بعضی از مردا رو نمیفهمم میگن بچه وقتی آدم بچه میاره بفکر خیانت میوفتن تازه و یادشون میاد جوونی نکردن .... به شوهرت بگو خودت و بذار جای من تو گوشی همچین چیزی ببینی چه حالی میشی

من یه بچه دوسال و نیمه دارم و الانم از اول که فهمیدم حاملم دیگه رابطه نداشتیم شوهرم کاری نمیکنه که شک کنم بهش ولی خودم یهو تو خونه فکر و خیال میکنم که نکنه خیانت کنه و اینا ولی تهش میگم اعتماد دارم ..... و انشالله که اینجوری نیست و من بد فکر میکنم چون خودش میگه هیچ وقت همچین کاری نمیکنه

عزیزم بهترین کار اینکه راضیش کنی ببریش پیش مشاور که زودتر مشکل و حل کنه وگرنه این بیماری جوری نیست که بتونی زود ترکش کنی

من خیلی برات ناراحت شدم😭🥲
چرا اینطوری کرد آخه☹️

چند سالشه شوهرت؟

عزیزم چقدر دردناک. درکت میکنم.

کلاس های همسرداری خانم روستایی رو شرکت کن، نمیگم همه چی قطعی درست میشه ولی با اجرای تکنیک خودت به آرامش میرسی...
نه اینکه بخوای همسرت رو تغییر بدی ها نه خودت به آرامش میرسی
و خدایی که خودش بهتون این نی نی رو داده خودشم هواتونو داره نگران نباش

چرا چکار کرده مگه

چی بگم والله اگه می تونی بایه مشاور صحبت کن خانه بهداشت می تونه راهنمایی کنه

درکت میکنم عزیزم اگ دوسداشتی میتونی باهام دردو دل کنی آروم بشی کار دیگه ای ک از دستمون برنمیاد🥲

😭😔 اخ گلم چطور تحمل میکنی چطور دلشون میاد با زن حامله اینطوری کنن

چراعزیزم‌چی‌شده

😔😔😔😔😔

خب چیشده که اینجوری شدی عزیزم