۷ پاسخ

پسر منم رفتیم بیرون یه خانوم یه ماشالله نگفت اون شبم مهمون داشتیم بخدا پسرم یک ساعت گریه کرد همراه جیغ یعنی چشاش کاسه خون گفتم الان میترکه دور از جون فقط ذکر می‌خوندم مدام تا بالاخره اروم گرفت

امان از چشم بد😑منم واسه همین چیزا میترسم هیچ جا نمیرم

فورا اسپند دود میکردی و تحم مرغ میشکستی

جدیدا دو سه بار هم پسرمن شب توی خواب یهو شروع میکرد به گریه کردن وحشتناااااک و طولانی و هیچی نمیخواست😐اخرم نفهمیدم چی بود و چطور شد.خداروشکر دیگه اتفاق نیوفتاد

بچه چشم خورده

چشمه تخمرغ بشکن اسپنددودکن

ترسید

سوال های مرتبط