مامانا
میگم یچی بگم ببینم شماام مثل منین یانه
بچه های من ۱۸ ماهشونه
توحاملگی سرکلاژ شدم جایی نمیتونستم برم
بعد بچه ها کوچیک بودن همدانم سرد نمیشد رف ینی تا ۶ ماه پاییژ زمستون هفته ای ی روز مامانم میومد خونمون ی ساعت میرفتم بیرون تااز کلافگی دربیام
بعد پارسال بعد عید یکم بهتر شد بچه ها بزرگ شدن هوا گرم تر شد
الان از هوای سرد بی زارم همش حس میکنم میخوام‌محدود شم نرم بیرون غصه ام‌میگیرع
انکار عقده ای شدم میدونین چی‌میگم؟ حس خیلی بدیه🥹

ربطی نداره ب اب و هوا
، برای خودت غول درست نکن
ادم بخواد جایی بره تو سرما و باران هم میره

سلام درخواست دوستی بده من پرم

چون اون دوران واست سخت بود فکر می‌کنی از آب و هوا بوده



منم وقتی سزارین شدم خیلی درد داشتم بعد یه اسپری خوشبو کننده شوهرم گرفت
اصلا ازش خوشم نیومد
درد داشتم از اون اسپری زده شدم
حالا هر موقع بو اون اسپری میاد یاد درد اون دوران میوفتم

منم مهر زایمان کردم دقیقا همین حس شمارو دارم با اینکه یه بچه دارم و اون مهر ماه همه آنفلانزا گرفتن همه درگیر مریضی جز یه دور تو خیابونا از جایی نمیشد رفت ولی پارسال که دخترم یکسال شد دیگه زمستون و پاییز بدی نبود اوضاع بهتر شد

من سرما و گرما پسرم رو می‌بردم بیرون

درکتون می کنم عزیزم شرایط دوقلو اصلا مثل یک بچه نیست یه کم سختی داره و تا کسی نباشه نمیشه بیرون رفت اگه یک بچه باشه سرد هم باشه لباس گرم میپوشونی و تو بغل نگهش میداری که مریض نشه اما چند قلو فرق داره ..منم جدیدا هوا سرد میشه کلافه میشم چون نمیتونم زیاد برم بیرون به خاطر بچه ها..اما میگذره انشاالله بزرگ میشن همونطور که الان نسبت به پارسال خییییلی تغییر کردن

پسرم از بیست روزگی میکردم تو ماشین میرفتم این ور اون ور پیتزا شوهرم می‌گرفت تو ماشین می‌خوردیم.
یا بعدش هم یکم بزرگ تا شد باز بیرون اینا می‌بردم لباس گرم میپوسوندم اونم نه خیلی

برعکس من هیچ وقت آب هوا برام مهم نبود

من نمیتونم اصلا خودمو محدود کنم حتی تو سرما لباس گرم میپوشم میزنم بیردن