مامانا توروخدا مثل من تنبل نباشید🤦‍♀️
صبح میخواستم قرص بخورم افتاد رفت زیر کابینت حوصلم نکشید خم بشم بردارم، جانا گریه کرد رفتم آوردمش تو آشپزخونه داشت بازی میکرد یهو دیدم خودشو کشید تا یه چیزی برداره.(اصلا یاد قرصی ک افتاده بود نبودم) داشتم کارامو میکردم برگشتم دیدم قرص رو داره میکنه تو دهنش😱 سریع پریدم از دستش گرفتم. انقدر ترسیدممممم.کلی خداروشکر کردم،خودمو لعنت کردم

۴ پاسخ

خدا کمک کرده

😢😢😢😢

ممنون به اشتراک گذاشتی

اصلا ربطی به تنبلی نداره یک لحظه ازشون غافل میشی یه چیزی کردن تو دهنشون که تو اصلا ندیده بودی پسرم رو مبل بود دیدم کاغذ تو دهنشه اصلا نمیدونم کاغذ به اون کوچیکی چجوری رو مبل بود

مقالات مرتبط

بازی با نوزاد
اهمیت بازی با نوزاد + ایده‌هایی برای بازی با نوزاد
در مهدکودک چه چیزی یاد می‌دهند
در مهدکودک چه چیزی یاد می‌دهند؟

سوال های مرتبط

مامان پرنسا مامان پرنسا ۱۴ ماهگی
وای خانما بیاین کمک من داشتم آشپز خونه تمیز میکردم دخترم تو کریر کنار من بود یهو دیدم نیس نگاه کردم دیدم رو شکم از کاربر افتاده رو سنگ گریه هم نکرد فقط وقتی بلندش کردم یه خورده گریه کرد خیلی کم به نظرتون با سر افتاده یا شکم الان چیکار کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان سید بردیا مامان سید بردیا ۱۲ ماهگی
وای کنار بردیا درازکشیده بودم داشت با دوچرخه کوچیکش بازی میکرد یکدفعه دیدم دوچرخه رو انداخت انگار حس کردم دهنش تکون میخوره
یهو از ترس دست کردم تو دهنش دیدم لاستیک دوچرخه تو دهنشه😣خیلی ترسیدم
خیلی مراقب باشین .من ک دیگه این چیزارو جمع کردم از جلوش
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۸ ماهگی
مامانا توروخدا یک لحظه بیاین
بچم تو گهواره داشت بازی میکرد یهو افتاد بعد کلی گریه کرد🥹😭😭😭
دیگه بعدش شیر خورد یکم بازی کرد
دیگه نق زد خوابش بود
خواب رفت
دوستم میگه نباید بزاری بخوابه
چیکار کنم

نیم ساعت پیش افتاد الان خواب رفت
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان Mahya مامان Mahya ۷ ماهگی
مامانا ی اتفاق خیلی بدی برام افتاد الان
دخترم روی صندلی عقب دراز بود بعد داشتم تویضش میکردم اومد بیرن مل
اشن تا بگیرمش به آنی نکشید دیدم تو کفه ماشینه داره گریه میکنه انشالله این روزو کسی نبینه یکم گریه کرد الان خوبه مثل همیشه بنظرتون چیزیش نمیشه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان هامین مامان هامین ۷ ماهگی
مامانا امروز پسرمو رو تخت خودمون خوابوندم بقلشم بالش گذاشتم داشتم ظرف میشستم دیدم یه صدایی اومد بچه زد زیر گریه رفتم دیدم افتاده پایین داغون شدم اینقدر گریه کردم همجاشو چک کردم بعد ب شوهرم گفتم بیا ببریمش دکتر بردیم خداروشکر چیزی نیس یکم پاش درد میکنه فقط.تورو خدا مواظب باشید مثل من نکنید خیلی عذاب وجدان دارم😢😢😢
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دانیال مامان دانیال ۱۴ ماهگی
پسرم چن‌مدت توی تختش دس میگرفت سرپا وایمیساد .امروز خواب بود اومدم دیدم بیدار شده داره با پتوش بازی میکنه گفتم برم ب غذاش سر بزنم یهو یه صدای شنیدم فک کردم یه چیزی توی تخت افتاده رو سرش وای یا خدا نگا کردم دیدم خودشو از تخت پرت کرده پایین😭😭😭😭😭مردم اینقد ک گریه کردم.زنگ زدم شوهرمم اومد😭😭😭😭😭خدا هیشکی این لحظه رو تجربه نکنه.نیم ساعت صبر کردم بعد بهش اب و غذا دادم خداروشکر ک فعلا بالا نیاورده.چقد ترسیدم چقد گریه کردم😭😭😭انگار ک قلبم تو دهنم بود
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ایلیا🤍👶🏼 مامان ایلیا🤍👶🏼 ۱۴ ماهگی
ی لحظه رفتم تو آشپزخونه غذا بریزم بیارم بخورم دیدم صدا گریه اش بلند شد سریع اومدم دیدم خودشو کشونده سمت بخاری رفته دستشو چسبونده بهش انقدر گریه کردیم دوتایی هلاک شد بچم😔🥲 نمیدونستم چکار کنم فقط زود دستشو گرفتم زیر آب سرد بعدم کالاندولا خونه داشتم زدم براش... بجز پماد آلفا چی خوبه برای سوختگی؟؟☹️
مشاهده ۶۲ پاسخ دیگر
مامان نیلا مامان نیلا ۱۱ ماهگی
خانما تو رو خدا بیاین ...
دخترم همیشه وسط این بالشت شیر دهی ها میشینه چند دقیقه پیش هم نشسته بود داشت بازی می‌کرد (همینطوری که الان تو عکسه ) بعد یهو چرخید سرش خورد زمین زد زیر گریه ... زود آروم شد دوباره داره بازی میکنه ولی می ترسم ... یه دفعه هم شوهرم گذاشته بود تو کریر داشت می‌آورد تو اتاق یهو چشماش سیاهی رفت سرش گیج رفت بچه ام از تو کریر افتاد یک ساعت گریه میکرد... یه بار دیگه هم نزدیک بود از تو پتو بیفته انقدر الان از خودم بدم اومده که نمیتونم توصیف کنم احساس میکنم لیاقت دخترمو ندارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نازدخملم💗دلین مامان نازدخملم💗دلین ۹ ماهگی
امروز خیلی خدا بهم رحم کرد دخترم رو تختمون بود بالش دورش چیدم ک برم دستشویی وقتی برگشتم دیدم داره اوق میزنه اول فکر کردم داره بالا میاره رفتم بلندش کنم وقتی تو دهنشو نگاه کردم سکته کردم ی دستمال کاغذی زیربالش گذاشته بودمو پیدا کرده بودو کرده بود تو دهنشو و گیر کرده بود تو گلوشو هی اوق میزد داشت دور از جونش خفه میشد دیگه سریع از تو حلقش کشیدم بیرون و دمرش کردم تا هر چی هست بریزه بیرون
انقدر عذاب وجدان گرفتم از بی دقتیم توروخدا شماام مراقب باشین من همیشه دور میکردم ازش اینسری نمیدونم چجوری پیداش کرد بازم خدا خیلی بهم رحم کرد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان goli مامان goli ۱۱ ماهگی
خانما شوهرم خواب بود منم مشغول گوشی دخترمم بازی میکرد یهو دیدم فقط جیغ میکشه میخنده منم محل ندادم اصلا نگاهم نکردم گفتم بازی میکنه دیگه یهو چنان قهقه زد جیغ زد پریدم نگاه که کردم دیدم بله خانوم داره انگشت پای باباشو مک میزنه قشنگ حال میکنه😐😐😂😂
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان ساداتی مامان ساداتی ۱۱ ماهگی
مامانا دخترم یهو تو خواب کلی گریه کرد بغلش کردم هم خواب بود گذچریه میکرد یه ربع ساعتی تقریبا تو بغلم بود یهو میزد زیر گریه تا اینکه چرخیدم تو بغلم خواب رفت.بنظرتون دلش درده؟
چون چن وقت پیشم دوسه شب همینجوری باید تو بغلم خوابش میکردم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۹ ماهگی
خانما دخترم بغلم بود خودم نشسته بودم رو پام بود داشتم بهش شیر میدادم با یه دستم سینمو نگه داشته بودم اونیکی دستم گوشی بود دخترم یهو سینمو کشید از دهنش خودش کج کرد سرش اومد پایین خورد زمین تقریبا یه وجب بود تا فرش سرش افتاد خورد به فرش قرمز شد یه کوچولو گریه کرد به ثانیه نکشید آروم شد بازی کرد شیر دادم الان خوابید جای نگرانی هست بنظرتون استرس گرفتم ؟؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان حامی مامان حامی ۱۱ ماهگی
سلام مامانایی که بچه‌هاتون دارن دندون در میارن بیاین ببینین چی کشف کردم....
داشتم کشوی آشپزخونه رو مرتب می‌کردم این لیسکو دادم به پسرم باهاش بازی کنه یهو دیدم داره گازش می‌گیره خیلی دوسش داره از دندونگیر خیلی راحت‌تره چون دستش بلنده هی از دستش نمی‌افته. شمام امتحان کنین😉
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۹ ماهگی
سلام مامان ها حالم خوش نیست یکم به حرف های خوبتون نیاز دارم .....با شوهرم و پسرم رفتیم بیرون۴ ساعت بود پسرم نخوابیده بود تو بغلم خوابش برد پستونکش رو دادم دهنش خوابید اما داروخونه کار داشتم رفتیم اونجا میخواستم پیاده بشم پسرم رو دادم باباش و تا تکون خورد باز بیدار شد ....وقتی از داروخونه برگشتم توماشین دیدم پستونکش نیست و بغل شوهرمه داشتم تو ماشین دنبال پستونک میگشتم که بچم چون باز شیر میخواست که بخوابه حرص من زد خودشو کشید عقب از پشت سرش خورد تو شیشه ماشین صدای داد بچم گریه آرومی کرد و سریع بغلش کردم و نازش کردم آروم شد دیگه خودم از ترس گریه کردم که بچم دیگه منو نگاه میکرد دیگه شیر خورد یه نیم ساعتی خوابید باز بیدار شد کلی بازی کرد و خندید و الان خوابید الان که به پشت سرش دست کشیدم حس کردم یکم برآمده شده دارم دق میکنم کلی هم باشوهرم بحث کردم ...حالا کاری هست که شده ولی دارم میمرم شوهرم میگه پشت سربچه ها اینطور هست برامده نیست
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دلوین ❤️ مامان دلوین ❤️ ۱۴ ماهگی
سلام
امروز من مردم دیگه😑😑😑😑😑
از صبح کار میکردم ،مامانمم روزه بود بچه رو نگه داشت و ساعت ۲ من و مامانم و دلوین رفتیم بازار گل اینقدر وحشتناک ترافیک بود که دلوین گریه میکرد میخواستم برگردم خونه ک زدم کنار شیر داد بهش خوابید
به مامانم گفتم بشینه صندلی عقب بچه خوابه بغلش باشه و دوباره رفتم بازار و بلاخره یه جاپارک پیدا کردم و رفتم خرید و وقتی برگشتم دلوین گریه میکرد🥺
و تو راه برگشت هر جا رفتیم نون نداشتن از آخر سوپری سرکوچه داشت فقط خداروشکر ک شله زرد و سوپ و ظهر بار گزاشتم و رفتیم شرمنده ی مامانم نشدم بنده خدا دیر افطار کرد🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🥺
مشاهده ۲ پاسخ دیگر