هر چقد به تولد لئا نزديك تو ميشيم استرس وجودمو ميگيره
واقعا نميدونم چيكار كنم دوس ندارم براش تولد بگيرم چون هم متوجه نميشه و هم اذيت ميشه از اونورك كليييي دوست و فاميل داريم كه همه انتظار دارن و تعداد ميره بالا
فعلا نظرم اينه يه عكاسي مفصل با لباس و كيكش داشته باشه هم اتليه هم خونه
و يه مسافرت بريم اون جا ٣ تايي ساده جشن بگيريم
از اين ور مادر و خواهرام خيليييي دوس دارن تولد بگيرم مامانم ميگه ما ميگيرم براش 🤦🏼‍♀️ من دوس ندارم و تو مهمونياي خانوادگي خوش نميگذره واقعا بهم😂
شما برنامتون چيه بگين شايد ايده گرفتم🩵

منم مث توگیرکردم بخدا 🙄🫤

ما قراره یه کلیپ تو خونمون درست کنیم
روز تولدش بریم بیرون خانه بازی و پارک .... کلا هرجایی که بهش خوش بگذره
شب هم شام بیرون و کیک و تولد سه نفره
فرداش هم فقط پدر و مادر خودم و همسرم میان خونمون برای یه جشن کوچیک
من تولدش رو دوست دارم تو باغ بگیرم فقط هم جوونای فامیل و دوستامون باشن بزن و برقص طور
که اونم امسال و سال دیگه تو ماه صفره و به نظرم جالب نمیشه🤕

من می‌خوام بگیرم با بزن برقص و غذا هم فینگرفود ، فک کنم ۲۵ نفر باشیم ولی صمیمیم

منم میخام جشن دندونی براش بگیرم

به منم همه میگن ولی من تولدی که خودم دلم می خواد رو نتونستم بگیرم بردمش آتلیه و رفتیم یه مسافرت کوتاه و هدیه براش گرفتیم

منم مثل تو نمیدونم چیکار کنم

منم دوس نداشتم تولد بگیرم اما بعد که دیدم مامانم دوس دارع،با مامانم و خواهر و عموم اینا و خواهرشوهر کوچیکم (که با اینا صمیمی هستیم) یه جشن کوچیک گرفتم براش خیلی خوش گذشت

من با تعداد کم میگیرم
پارکینگ خونمون رو میگم دکور بزنن