۹ پاسخ

خواهر حرف دل ما رو زدی ..من تو نه ماه حاملگی یک نفر نبود بهم سر بزنه با حالت تهوع خیلی زیادی ک داشتم الان هر بعدازظهر موقع خواب بچم پیداشون میشه .بچه ده دقیقه میخنده بعدش بی‌خوابی و گریه میمونه برا من.

واقعا چقدر سطح شعورا پایینه ب اقوام شوهر جرات داری چیزی بگی نگفته هزارتاحرفه پشت سرت

مادر شوهر من کله منو میخاد بکنه را خواهرش قهره دختر من ک میبنه میگه خواهرم 😑میخام کلش بکوبونم تو دیوار

رابطه رو کم کن

بچه رو برمیداری بگو عشق من و باباجونشه
پیش اونا بچتو بغل بگیر بگو فلانی عکس میخواد میخواد بگو لباس عوض میکنم خلاصه زرنگ باش درمورد بچت تعارف نکن

منم این مشکلاتو دارم اوووف

خاله و عمه بچه هام هرچقدر میخوان اجازه میدم بغلش کنن بهش شیر میدن پوشکشو عوض میکنن اما نه اینکه حس مالکیت داشته باشن و زوری باشه
از دوست داشتنه
بخاطر همین میذارم لذتش رو ببر

خدا فقط کمکمون کنه من که خیلییی رفت و آمدمو کم کردم بخاطر بچم که ارامش داشته باشه

منم همونطوریم. بچم خوابش میاد میخوام بخوابونم تا خوابش بگیره یکم گریه و ناله میکنه میان برش میدارن میگیرن بغلشون هی اینور اونور میکنن بچه بدتر خسته میشه اصلا نمیخوابه😤😤منم شیرخشک میدم هی مادرشوهرم همه جا میشینه میگه شیرخودشو نمیده… هی میگن اره شیرخودتو نمیخوره همه میتونن شیرشو بدن بخوره چن تا مامان داره
خلاصه دس رو دلم نذار که حرف دلمو زدی 🥲🥲

باید میریدی روشون یعنی چی که نمی‌دن بهت

سوال های مرتبط