۱۰ پاسخ

سخت نگیر حساس شدی دختر منم خونه مادرشوهرم که میریم بچه هست اصلا سمت من نمیان جفتشون تازه میگم بیاین بریم خونه هم خودشونو میکشن و میره تو بغل مادرشوهرم میچسبه که نمیام

تو خود منی و چقدر بخاطر این موضوع گریه کردم تازه الآنم میگه من داداش ندارم تنهام میرم میشم بچه همسایه مون چون همسایه ام 3تا بچه داره

بچه ها باهم فرق دارن چطور اخلاق بزرگترها فرق داره بچه هاهم همینن بعضیا زود بابقیه صمیمی میشن دخترشما جزو اون دسته اس ازمن بپرسی اگه دخترت خوشحال وراحته توهم ازخوشحالیش خوشحال شو مادربودن اینطوریه خیلی جاها باید خودتو بکشی کنار تا اون راحتتر تصمیم بگیره ببین مثل مادری که بچش میخوادبره خارج تحصیل بکنه ولی خودش دوست نداره مثل مادری که بچش میخوادبادوستاش بره مسافرت ولی مادره نگرانه حالا که هنوز ۳سالشونه انقدرما مادرها بایدازخودمون بگذریم....

ببین من اینو تو دوره شنیده بودم که میگفت وقتیوتو جمعی بچه به شما نمیچسبه اتفاقا نشونه خوبیه
ینی اینقدر به حضور مادر اعتماد داره که راحت میره دنبال بازیش و نگران رها شدن نیست
اما در مورد لباس عوض کردن و دستشویی و ... براش قانون بذار
بگو هر جایی من هستم فقط خودم باید کارهاتو انجام بدم وگرنه بابا یا مثلا هردوتونو بگو فقط ما باید کارهای شخصیتو انجام بدیم
و اینکه الان زمان عنوان کردن اندام خصوصی هست میتونی کم کم بهش توضیح بدی که بدنش رو کسی نباید دست بزنه ناحیه خصوصی جیه و ... در نهایت بگی فقط مامان و بابا میتونن کارهای بچه رو انجام بدن

از نظر من زیادی تورو میبینه اینجوره ،والا بخدا
خصلت آدمی اینه ک هرنعمتی رو داره ب چشمش نمیاد
جای امنی داری بزاریش؟؟؟

تو دقیقا مثل منی😔😔

با احترام ولی خوش به حالت😪

از نظر من که خوشبحالت

بچه بیشتر وقتشو با کی میگذرونه عزیزم اول اینو بگو؟؟؟

کارمندی؟

سوال های مرتبط

مامان النا مامان النا ۳ سالگی
مامانا خیلی دلم گرفته، شوهرم یه چندماهی میشه قرص آرامبخش میخوره هیچ مشکل جدی ای هم نداره بخاطر این میخوره میگه ذهنم همیشه خسته ست، من میگم خب بیشتر آدما همینجورین قرص نخور، از وقتی اونارو میخوره رابطه جنسیمون اصلا مختل شده به نعوظ نمیرسه شل می مونه سرد شده اصلا، وقتی هم که رابطه داریم پنج دقیقه هم نمیشه کلا، من از اون اول عاشق رابطه جنسی بودم خیلی برام مهمه دوست دارم طولانی باشه حالا یه مشکل دیگه هم پیدا کرده بیضه هاش التهاب داره واسه اونم دارو میخوره دیگه کلا رابطمون قطع شده، چندساله مسافرت نرفتم قبل بچه هم هیچ جایی نرفتیم خاطره مسافرت دو نفره حتی نداریم که دل بهش خوش کنم ۷ صبح میره ۹ شب میاد ۱۰ میخوابه حتی حال نداره با بچه بازی کنه، زندگیمون فقط شده کار کار کار، مسئولیت بچه همش با منه حالا شکایت نمیکنم ولی اینکه به من توجه نمیکنه واقعا داره اذیتم میکنه اخه من زنی ام هم که یه ذره بهم محبت و توجه بشه تا چند روز شارژ میشم و انرژی میگیرم، خیلی ناامیدم احساس بدی دارم این روزا...😔