مامانا من از بعد زایمانم ی روز نیست بحث واعصاب خوردی نباشه توخونمون،،ممکنه واسمون دعاگرفته باشن؟چیکارکنم

عزیزم به‌خاطر هورموناس و اینکه عضو جدید وارد خونه شده تو مادر شدی و تمام وجودتو نیروتو صرف نوزادت میکنی،دوسال طول میکشه تا هورمونا درست بشن،با همسرت صحبت کن تو کارای خونه کمکت کنه،کارای خونرو تقسیم کنین
بیرون برید،از همسرت بخواه درکت کنه،به همسرت بگو تو الأن تمام فکرت درگیر نوزادإ پس اگه عصبانی هستی یا ناراحتی یا نگرانی به‌خاطر همسرت نیس به‌خاطر اینکه فکرت همش پیش بچتونه،بگو موقعی که اینجوری میشی باهات حرف نزنه،ازش بخواه درکت کنه،بچتونو بذارین پیش مامانتون و دونفری بیرون برید،
یا اینکه زنگ بزن مشاوره تلفنی و ازش راهکار بخواه
عزیزم تا کی فکر کنی دعا گرفتن یعنی برای هممون دعا گرفتن؟هممون اینجوری شدیم من خودم بدون اغراق افسردگی گرفتم چون دخترم سینمو قبول نکرد بعد ۱۰سال نازایی به‌طور معجزه‌وار باردار شدم آندومتیوز لگن و رحم و تخمدان داشتم فک‌کن بعد این مدت باردار بشی بعد همینکه بچم دنیا اومد مادرشوهرم سینمو با دستمال مرطوب بودار پاک کرد و بچمو انداختن با خواهرشوهرم زیر سینه بچم دیگه سینمو نگرف حتئ شیردوش برقی خریدم شیرمو میدوشیدم تف میکرد بیرون دوروز نذاشتن شیرخشک بخریم گرسنه موند زردیش رف۲۵،۵روز بیمارستان بود من دوتاجراحی داشتم نمیتونستم بمونم مامانم پیش دخترم بود،نمیدونی چی کشیدم از حرف همه پرستار دکتر اومد سینمو فشار میداد به‌زور بچرو میبردن زیر سینه قبول نمیکرد،تو دوران بارداری ۲۰روز آنفلونزا شدید گرفتم
فقط اون مدت آب میخوردم و ببخشید بالا میاوردم
دکترم گف برو بستری شو برا بچه خطرناکه برا خودت خطرناکه فشارم هرروز۷بود،خلاصه تمامش معجزه شد نمیدونی چی کشیدم نمیدونی فقط خداروشکر و از همه دور باشه،با همسرم صحبت کردم خودشم خداروشکر مثل خانوادش نبود و نیس فهمیده هس درکم میکنه

ممکنه چشمو نظر باشه
آب قران بریز چهارگوشه خونت
یه بنده خدایی میگفت هروقت حس کردی دعا تو زندگیته ادرار دختر نابالغ یعنی پریود نشه رو کمی بریز جلو در خونت درست میشه من جفتشو امتحان کردم آب رو اتیش
و اینکه شب به شب حتما اسپند دود کن

واسه ماهم همینه بخدا

ن عزیزم یخوردع بخاطر فشار زایمانع .اعصابمون نمی‌کشه.اول راهیمو بچه داری و دست تنهایی سختمونه .فشار زندگی .من ک اصن یوقتا الکی الکی گریم میگیره خودمم نمیدونم برا چی

دقیقا مام همینیم
من که عاشق شوهرم‌ بودم ولی الان حسم خیلی کم شده

وای وای مثل من
زندگیم از این رو ب اون رو شده
هروز کارم شده گریه
دقیقا از فردای زایمانم

منم حالم اصلاخوش نیس

طبیعیه
آرامش خودتو حفظ کن
سکوت کن

منم همینم. دیوونه شدم دیگ