مامانای باردار و اونایی که سزارینتشون نزدیکه شاید این نکات بدردتون بخوره
اونایی که اول راهین اصلا استرس و گریه و اضطراب نداشته باشین تاجایی که میتونین آروم باشین و ریلکس چون استرستون باعث میشه بچتون دجار کولیک و گریه و رفلاکس بشه .(تجربه دوتا بچه هام که اولی اروم بودم و اروم بود و دومی استرس داشتم و عصبی بودم و رفلاکس و کولیک شدید داره و همش گریه میکنه)
میخوای خونریزیت زودتر تموم بشه و زودتر سرپا بشی اینکارارو کن
به محض اینکه پاهاتو تونستی تکون بدی هی خم و راست کن که زودتر دردت تموم بشه و خون اضافه بیاد بیرون
)خیلی دردناکه)
من چون‌کسیو نداشتم پرستار گرفتم . دوتا باند کشی بگیر بده به همراهت که بعد از اوردنت به ریکاوری از انگشت پا تا رونت رو ببنده نه خیلی محکم‌نه اروم. باعث میشه خون جمع نشه تو پاهات
وقتی اجازه خوردن داشتی اول دوتا دایمتیکون بخور بعد چای و نسکافه و عرق نعناع و ادامس زیاد بجو که نفخ نکنی و شکمت زودتر کار کنه

۲ پاسخ

البته همه اینا تقریبی هستش من بشدت آروم و راحت بودم تو بارداری ولی پسرم ۶ ماه رفلاکس و کولیک داشت

*سزارین

سوال های مرتبط

مامان آنیتا مامان آنیتا ۱ سالگی
امشب که دارم می‌نویسم از زندگی از همه چیز خسته شدم البته از زمانی که ازدواج کردم فهمیدم چه اشتباااااه بزرگی کردم خسته شدم.تو زندگیم خیلی خیلی زجر کشیدم بخام یکی یکی بگم میشه دوتا کتاب بزرگ و صحفه زیاد.میخام بگم که من لیاقت مادر شدن نداشتم و ندارم امروز رو هیچ زمااان فراموش نمیکنم خودم باعث شدم پا دخترم بسوزه کف پاش.امیدوار به خدا هستم که بمیرم.چرا پاش سوخت و باعث شدم دلیلش این بود که من خواب بودم مادرم تو حال خوابیده بودم و شلوار پا دخترم نکرده بود و من بیدار شدم دیدم دخترم چند جا خونه ریده و پاش هم گذاشته داخلش رو قالیا رفته به محض اینکه دیدم چون وسواس هم دارم ،خیلی خیلی جیغ زدم و داد به سر دخترم بردمش تو حیاط گفتم برو بیرون دستشویی کن تا قالی پاک کن تو همین هین هم مادرم هنوز کف خونه دراز کشیده بود و میدید بعد من آب حیاط باز گذاشته بودم که متوسط بشه دخترم رو بشورم یعنی آب داغه ،بعد دخترم شلنگ رو گرفته بود دستش بازی میکرد آبه هنوز داغ نشده بود بعد تا اینکه داغ شده بوده انداخته بود زمین رو شلنگ رو بعد همونجا که شلنگ رو انداخته بود نشسته بود بخار هم از آب میزد بیرون این هم تو آب وایساده بعد موقع که گریه میکرد یعنی ۱۰ثانیه اول منم که عصبی بودم خیلی خیلی زیاد میگفتم عیب ندارع بزار پات بسوزه بعد که جیغش خیلی خیلی رفت بالا رفتم گذاشتمش کنار.دیدم آروم نمیگیره دیدم کف پاش سوخته آخ خدا روم رو سیاه کنه به حق ابوالفضل اینقدر جیغ میزد و هق هق گریه سریع بردم دکتر پانسمان کرد کرم زد بهش با بانداج کرد.اومدم خونه زنگ شوهرم زدم گفتم بیا بچت بگیر نمیتونم زندگی کنم دیگه وسایلا جمع کردم زدم بیرون