سلام عزیزم خوبی؟
منم شرایطم مثل شماس هم باردارم هم ی پسر کوچولو دارم که چند روز دیگه یکساله میشه متنفره از اینکه برم پای ظرف شویی هر کاری بخوام بکنم از من دست میگیره بلند میشه و همش بهم میچسبه از دستشویی که نگم تا میرم و میام میاد پشت در دره میزنه و گریه میکنه هیچ کسم ندارم کمکم کنه مگه فقط شوهرم خونه باشه یکم کمکم بگیرتش تازه خوابش اینقدر سبکه که با کوچیک ترین صدا بیدار میشه من خیلی به خونه حساسم با هر سختی هست تمیز کاری میکنم چون عصبی میشم کثیف باشه بچمم بدش از کثیفی میاد از طرفی ی دونه برنج تو خونه باشه میزاره تو دهنش دیگه همیشه تمیز میکنم که چیزی نباشه البته از شوهرمم کمک میگیرم و مدام بهش میگم من وضع خوبی ندارم و باید کمک بدی خدایی اونم درک میکنه در مورد چسبیدن های وقت و بی وقت بچه ها احتمالا اضطراب جداییه من پسرم باباشم میره بیرون گریه میکنه دیگه من بغلش میکنم آرومش میکنم میگم مامان پیشته تقریبا همه چیزو به خاطرش تعطیل کردم و هیچ کاری برای خودم نمیکنم تا کمی بزرگ بشه و جون بگیره حتی جای شلوغ یا مهمونی سعی میکنم نبرمش چون مریض بشه نمیتونم ازش مراقبت کنم خودمم باردارم خیلی سخته برام اینارو گفتم که بدونی تو شرایط ما بچه داری اینجوریه و خدایی سخته توکل به خدا کن اینجام با مشورت خانومایی تو شرایط خودت سعی کن راه حل پیدا کنی و در آخر فقط صبوری انشالله به زودی همه چیز خوب بشه و به آرامش برسی
فقط میتونم بگم بیخیال خونه شو .
تا خیالش ازبابت وجودت راحت بشه طول میکشهاظطراب جدایی داره فک میکنه یه قدم بری اون ور تر دیگه نمیبینتت.هروقت میخادت کارو ول کن چاره ای نیس.کاراتو بذار هروقت شوهرت بود انجام بده گلم
گیسو هم همینه فک کن من میزارم رو کابینت غذا درست میکنم یا ظرف میشورم.با جارو برقی فقط مشکلی نداره.اگ دختر بزرگم نباشه واقعا از گشنگی میمیرم چون نمیزاره از کنارش بلند بشم.
دقیقا همه همینن
فقط توشرایطتت فرق میکنه ودرکت میکنم
چون منم۲تابچه ای خیلی اذیتم
بعضی روزا صداهاشون همچین رو مخمه که دیوونه میشم
هرکاری چاره ای
من اوردم باخودم کلنجاررفتم کلی باخودم گفتم راهیه اومدم
خواه و ناخواه شده بچه دوم
اولین کاری کردم اسم بچع دومو گذاشتم «خدا خواسته»
بعد اوردم چندتا کاغذ نوشتم زدم به درودیوارخونه
جمله های که بهم تلنگربزنن
امید بدن
باعث بشن تحمل کنم
نوشتم
یعنی درکل انتخاب کردم مسیری که پیش رومه رو با یکم اخلاق بهتر بگذرونم
الان خیلی وضع اعصابم بهتره
وگرنه من قبلش دیگه پاک ذاشتم روانی میشدمممم
توام به خودت بگو راهیه پیش رو
پس و پیشی درکارت نیس
فقط بایذادامه بدی
پس ازالان شروع کن که خوب ادامه اش بدی یابد باعصبانیت یا آروم
واینکه همه چی میذره ازبدوخوب ازسخت وآسون ...
وقطعامیارزه به داشتم دوتا همدم و مونس برای روزایی که پیش رو داریم وکسیرو نداریم
اون ایح ایح که گفتی فهمیدم تنها نیستم اصلا انگار بچه منو توصیف کردی
هفته ای یکبار جارو بکش خوب من جمعه دادم همسرم کارام کردم صبح زود پاشو ظرفارو بشور قبل بیدارشدنش
منم اعصابم خرابه نمیتونم کارامو بکنم همیشه داغانیم
پسر منم کسی خونه نباشه همه اش دنبال منه و گریه میکنه
موقع جارو کشیدن هم میدم باباش ببره
بیرون تا راحت جارو بکشم حتی شده ساعت ۹ شب
البته شما موقعیتت فرق میکنه
من دوتا دختر دارم خدایی خیلی کمک میکنن
وای تودلی شو ندارم فقط همه اینارو پسرم داره دقیقا و روانیم کرده
عزیزم راه میره؟
یعنی هیچ بازی نیست که ازش خوشش بیاد؟
باید اخلاقاشو یاد بگیری و بشناسی چرا اینطوری میکنه
پسر من چند بار درمونو زدن ترسید ، بغلش نکردم و بدو بدو رفتم سر در بیشتر ترسید و فکر کرد قراره تنها بمونه
یکی دوبار اینجوری شد و حسابی گریه کرد
الان بعد گذشت تقریبا دو ماه هنوزم در میزنن میپره و میدوعه بغلم
میدونم برای اینکه از سرش بیوفته باید اون لحظه بغلش کنم
الان کمتر شده دیگه گریه نداره
اینو گفتم که بگم هر بچه ای ی اخلاقی داره
من وقتی میخوام کاری کنم و نمیزاره بین کارا باهاش بازی میکنم
مثلا توپ میندازم میگم برو بیار و تو اون لحظه خونه رو مرتب میکنم
یا وقتی میاد پای سینک و بهونه میگیره چند تا ابکش و لگن میدم میزاره زیر پاش و خلاصه سرگرم میشه
منم حواسش بهش میشه که نیوفته
سلام دقیقادتو این سن طبیعیه......صبر و تحمل...
صبوری کن از یگی کمک بگیر حتما چون خودت اذیت میشی
وای پسرمنم اونجوریه اوه اوه میکنه مغزم سوت میکشه از صداش خودشم از ساعت ۶بیدار میشه
الان سن اضطراب از جدایی داره تا جایی که میتونی کنارش باش این روزا زود میگذره هرچند سختم میگذره .تو خونه همیشه باهاش دالی بازی کن خودتو قایم کن بعد خودتو نشونش بده خیلی تاثیر داره
عزیزم بچه ها تا ۲ سالگی اضطراب جدایی دارن بچه منم پیشش نخوابیده باشم بیدار میشه کلا دوست داره پیش خودم باشد
دختر منم همینه کل روز خونم بهم ریختست شوهرم باشه نگهداره تا بتونم تمیزکاری کنم الانم دوساعت نگهش داشت خونه روتمیزکردم
الهی بگردم چون بارداری انرژی کم میاری .من ی وقتا داخل سینک ظرف شویی میزارمش آب بازی میکنه منم ظرف میشورم چاره ای نیست.الانم آجیش گرفتش تا جارو بکشم
مثلا من طی میزنم بکنم میدم دست اون اون میزنه خیلی خوشش میاد یا دستمال میکشم انقد میگه مامان مامان تا دستمال بگیره اونم بکشه ظرف ک میشورم براش ظرفشویی بچه گونه خریدم ظرفای اسباب بازیاشو کنار من میشورع
۸۰ درصد بچه ها همینن دیگع اکه درس فهمیده باشم دوباره بارداری برا همینه خسته میشی کم میاری خیلی سخت نگیر
عزیزم دختر منم چند روزی هست اینجوری نق میزنه مریض هم شده بود تب ۴۰ درجه بعد دیروز دیدم داره دندون نیش در میاره، نمیتونستم بدم به کار هام برسم شاید داره دندون درمیاره
ببین با کمک دخترت کارکن خیلی جوابه
یه موقعه بچه ها اینطوری میشن به خانوادت بسپارش
دختر منم همینه
کاری نمیشه کرد والا😩
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.