سلام‌مامانا،شمام برای خواب بچه هاتون داستان دارین؟من این یکی دوماهه شبا دیر میخوابه،،به ساعت ۲ کشیده میشه و برا خوابوندن هم باید شیر بخوره یه مک بزنه بره سراغ بازی های خودش دوباره میاد مک میزنه دوباره میره اخرشم با ده دقیقه گریه اخرش میخوابه،،کی میشه بچه ها بزرگ بشن

وزنش کمه بهتر،،بغل کردنش راحت تره،،اره والا وقتی کسی درکت نکنه خیلی سخته ،
ب جات باشم یه چند روز میرم خونشون میمونم تا بدونن ک از صبح تا شب چکار میکنی،،اون مابینم یه چتد ساعت بچه رو بزار و به بهونه برو بیرون تا اذیت بشن و بفهمن

دقیقا الان دختر من بعد از کلی اذیت خوابید احساس میکنم از درون پوکیدم یعتی از صبح غیر از اینکه هنش دنبالش باید باشم ک چیز خطرناکی رو برندارهدیا نخوره باید دنبالش باشم ک غذا هم بخوره باز با همه ی اینا مامان و مادرشوهرمم هی زنگ زنگ زنگ ک آره تو ب بچه نمیرسی وزنش کمه ....نمدونم والا احساس میکنم جیزی لز خودم باقی نمونده ای کاش اصلا ازدواج نکرده بودم

کلا تا شیر نخوره نمیخوابه ،،منم تا ایشون نخوابه که نمیخوابم،،کی میشه شیرشونو قطع کنیم خودمون راحت بخوابیم ،