چیشد اسم بچتون اینی که هست گزاشتین؟ 😂من اونوقتا رمان میخونذم توی رمان حصار تنهایی من اسم پسره اراد بود اسم دختره ایناز و بنظرم خیلی جذاب بود 😭🤣🤣گزاشتم اراد خالا دوست دارم عوض کنم بزارم ارصلان ولی دیره دیگ

ولی بنظرم آراد جدیدتر و قششنگتر از ارسلان ه

اسم پسر اولم خودم انتخاب کردم تو مجردی عاشق بازیگر ارسلان قاسمی بودم بخاطر اون گذاشتیم همسرم علیرضادوست داشت که من نذاشتم دومی رو هم وزن ارسلان گذاشتیم البته بیشتر نظر همسرم بود

اولین باری که شنیدم واقعا عاشقش شدم
وقتی به دنیا اومد دیدم صورت گرد و سفید و نازش با اون ابروها و موهای بور قطعا اسم دُر و مروارید برازندشه🥹🩷

اسم دختراولمو شوهرم از مجردی انتخاب کرده بوده و همیشه میگفت جانا میذارم ک گذاشتیم دقیقه نود خیلی خواستم عوضش کنیم ولی دیگه گفت دلم باهاشه و نمیتونم اسم دیگه صدا کنم

برا دومی هم گفتم لنا بذاریم ولی بعد پشیمون شدم و ایشالله خدا بخواد هانا میذاریم

من عاشق اسم سورنا م پسر اولم و گذاشتیم سورنا که آسمونی شد پسر دومم و رفتم امام رضا حالم خیلی بد بود گفتم اگه بچه ام پسر بشه میزارم امیررضا اگه دختر بشه پناه و پسر سومم و می‌خواستیم بزاریم رادمان یا امیر سام که روز اول محرم رفتم اکو قلب بهم گفتند باید سقط کنم ومن نکردم ولی نذر کردم سالم باشه و اسمش و بزاریم امیرحسین

از معنیش خوشم اومد بین آرن و رادمان دو دل بودم که رادمان شد همسرمم عاشق اسم های کوردیه میگف بذاریم دیاکو

منم یه رمان خوندم آروین بود🤣🤣🤣مجردیم خیلی تباه بودم همش میگفتم پسر بشه میذارم آروین و همینم شد شوهرمم میگفت آرتین هم خوبه ولی من آروین بیشتر ب دلم بود

پسر بزرگم هم خواب دیدم هم نزر کردم
پسر کوچیکم خودم دوست داشتم تا وقت زایمانم با شوهرم سر اسمش دعوا میکردیم

من اسم نفس رو دوست داشتم ولی پدرشوهرم و مادرشوهرم میگفتن اگر پسر بود حیدر اگر دختر بود نازلی حیدر پدربزرگ شوهرم بود ولی نازلی جدشون بود ک خونبس بود برا این خیلی مخالفت کردم و بدم میومد اما شوهرم چون طبق معمول بچه ننه است رفت گذاشت نازلی هیچوقت یادم نمیره دردهایی ک کشیدم روش یکذره مهم نبود براش رفت حرف بابا و مامانش گوش کرد
هنوزم یادم میاد متنفر میشم ازش

من اول خواستم بزارم تیام بد جاریم میگفت ما تو خونه ب دخترم میگم تیام بد تو کتاب تاریخ اسم یوتاب پیدا کردم عاشقش شدم

خانواده شوهرم چند تا انتخاب من مبینا را انتخاب کردم همین شد بعد برادر شوهرم میگفت ملیکا قشنگه بزارید من روی حرفش هیچی نگفتم الان مبینا ثبت است در خانه ملیکا میگن خودش ملیکا را دوست داره

من برام معنی اسم مهم بود
آنلی و لیا رو دوتاشونم همسرم انتخاب کرد منم دوس داشتم گذاشتیم
من چون اسم خودمو بابام انتخاب کرده دوس داشتم برا همین حق انتخاب رو دادم همسرم🥲

من اصلا نمیتونستم انتخاب کنم یکماه به تولدش دورهمی خانواده شوهرم بود چنتا اسم گفتیم هیچکس خوشش نیومد یهو گفتم رادین چطوره همه خوششون اومد هم خوش آوابود هم بامعنی بود هم تلفظش راحته هم اینکه خیلی به دلم نشسته بود قبلا هم یکباربه شوهرم گفتم خوشم میاد ولی گفت خیلی تکراریه الان عاشق اسمشم واقعا خیلی بهش میاد بااسم خودمم هم وزنه آیسان ورادین

من دوست داشتم اسم دخترم ویانا باشه به معنی دختر عاقل و فرزانه، هنوزم دوستش دارم بعد همه گفتن اسم قشنگی نیست
بعد من گفتم اوکی پس بذاریم دلانا... تقریبا شبیه به ویانا بود
و بازم مخالفت شد
همه میگفتن دخترت از سادات هست و اسم ساداتی بذار آمل من نمیخواستم!
آخر سر همسرم گفت سودا هم قشنگه
ولی من میگفتم ویانا!!!!!
دیگه حرف هیچکس برام مهم نبود و ویانا رو انتخاب کرده بودم
ولی زمانی که همسرم توی ثبت احوال بود باهاش تماس گرفتم و گفتم اسمی که خودت دوست داشتی رو بذار.... سودا بذار

سِودا= عشق

ولی همچنان اسم ویانا رو بیشتر از سودا دوست دارم
امیدوارم خودش بزرگ ک شد اسمش رو دوست داشته باشه و از اسمش راضی باشه❤️

من چون بچه های اولمو دوقلو بودن تو هشت ماهگی از دست دادم و شوهرم خیلی شکست چون پسر خیلی دوست داشت برا بارداری دومم برا آنتی گفت به احتمال زیاد دختر خیلی خوشحال شدیم ولی شوهرم اونجوری که رو دو قلوه‌ای پسر خوشحال بود این سری نبود وقتی برا سونو بعدی رفتم انامولی گفت پسر همونجا اشک ریختم گفتم که اسمش ابوالفضل فقط سالم دنیا بیاد و برا پسر دومم آریو رو انتخاب کردیم چون هم من هم شوهرم این اسم رو دوست داشتیم

اسم پسرم طاها بود دلم میخواست اسم دخترم هم آوا باشه باهاش ولی ست نباشه و اینکه خاص و تک باشه این بود که از ستین وحوریا رسیدیم به حوراماه هم حور و هم ماه دخترم واقعا همون شد مث اسمش هر کی هم میشنوه بلا استثنا میگه چه اسم قشنگی 😍😍

من همسرم خیلی آمیتیس دوست داشت،ولی متاسفانه بخاطر اطلاعات پایین تاریخی همه مسخره کردن...پنج روز مونده به زایمان بهار انتخاب شد،چون دخترم متولد بهارِ..

چرا قشنگه که،رمان جدید خوندی باز🤪🤪
شوهرمنو تو خانوادش و فامیل صدا میکنن شاه.واقعا هم مرد فوق العاده ایه،🤌🤌 وقتی داشتیم اسم انتخاب میکردیم،رسیدیم به شاهان😃 همه گفتن این اسم به شوهرمم میاد و اینگونه بود که گذاشتیم شاهان. بنظرم بدجور بهش نشسته این اسم. واقعا هم آقا پسر گلیه🥺

من اسم سامیار رو شنیده بودم و خیلی دوست داشتم
خیلی ها هم بهم گفتن اسم زیادیه ... یه اسمی بذار که آمارش کم باشه ولی من حرفشون رو گوش نکردم چون ترجیح میدادم اسمی رو که خودم دوست دارم بذارم حتی اگه آمارش بالا باشه
و الان هم پشیمون نیستم و هنوزم خیلی دوست دارم اسمش رو

من اسم دختر اولیمو گزاشتم بهار اول قرار بپد رژین باشه از بس همه مسخره کردن ماه اخر گفتم بهار قشنگه هیچ وقت هم قدیمی نمیشه اسم دختر دومم هم قرار بود بزار نهال که به بهار بیاد اما بازم همه مسخره کردن مخصوصا یه برادر شوهر دارم اون الان ازدواج کردن زنشم حامله هست گفتم هر چی بخپای بزاری مسخرت میکنم میگت بپا نهال در بهار نهال ها را کاشتیم یا باباش میگت الان مثل این میمپنه بگی نهال پرتغال یا نهال حمزه نژاد برذ همینم شب اخر من گفتم حنا اقام گفت محیا یکتاهم پدر شوهرم گفت گزاشتیم وسط قرآن محیا در امد