۳ پاسخ

دختر منم دو سه روز کارش بود من تا شبها نمیخوابید نمیخوابیدم دستش میگرفتم میگفتم آرامش میخوام
صبح بیدار میشدم زودتر از اون
یک ثانیه تنهاش نمیذاشتم مدام یا بازی می‌کردم یا آشپزخونه میگفتم کمکم کنه
خداروشکر خداروشکر از سرش افتاد امیدوارم دیگه با این مسئله رو به رو نشم
دعواش اصلا نکن
عکس العمل تشون نده فقط حواسشو پرت کن

دختر منم یه چند وقت اینجوری بود دیدم میره تو اتاق در رو میبنده تنهایی. یه بار یواشکی رفتم دیدم دراز کشیده لباسشو داده پایین هی به خودش نگاه میکنه. من هیچ عکس العملی نشون ندادم از اون روز دیگه نذاشتم تنها تو اتاق باشه . خداروشکر از سرش افتاد

دختر منم اینجوری کرد من حساسیت نشون ندادم انگار یه چیز عادیه بعد حواسشو پرت کردم شکر دیگه ندیدم ازش

سوال های مرتبط