سوند درد داشت؟؟
بعدشم ریکاوری حس بد سنگینی پاهام
دیگه بقیشم برا فردا الان خستم خوابم میاد
بعد کمتر از ۵ دقیقه صدای دخترم رو شنیدم که از خوشحال گریم گرفت
سرم رو تکون میدادم که نباید میکردم که حالت تهوع شدیدی گرفتم
که با آمپول درستش کردن
کاملا حس میکردم تیغ میکشید
شکم باز شد و حتی بچه رو درآورد
بعد پاهاممممم کم کم گرم شد و سنگین اون آقام بالایی سرم وایساده بوده. همش میپرسید که سریت چطوره
اینا
با ویلچر رفتم اتاق عمل رفتم رو تختش
یه تخت باریک بود بعد یه آقایییی اومد سری رو بزنه کامل لباسم باز کردن همه چی بیرون بود
بعدش ساعت ۱۵ اومدن سوند وصل کردن خدایییی خیلی وحشت ناک تموم شد پاهم میلرزیدددد
ساعت ۹ بستری شدم لباس و اینا پوشیدم از این آبیا
ایییی ننه چ مامان خوشگل قوی
کوچولو خوش اومدی ب این دنیا ایشالله دنیا برات بهترینا رقم بزنه بهترینها برات اتفاق بیوفته😍😘
دکترم شروین مهدی زاده
رفتم بستری شدم خودم بودم
خودم چون دارم طلاق میگیرم
هم بستری شدم هم گواهی ولادت گرفتم
بگوو عزیزم تجربه تو منم سزارینی هستم وی مامان18ساله
من تجربه سزارین دارم فقط اومدم بهت بگم اون کلاهی که سر بچته خیلی خطر داره خیلی مراقبش باش یه بار از خواب بیدار شدم دیدم دور گلوی بچم پیچیده بندش شبا اصلا سرش نکن عزیزم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.