اینکه وقتی کسی چیزی میگه ، نمیتونم جوابشو بدم، بعدش هی حرص میخورم
عصبی زود از کوره در میرم
تنها هستم یک خواهر دارم شهر دیگه ،یک برادر دارم ازدواج کرده هفته ایی یکبار خونه مادرم میبینم ،مادر وپدر مریض که فقط باید حواسم به اونا باشه واز خودم غافل میشم همش کار خونه،همسرم خوبه ولی همش سرکاره ،منم خیلی تنهام خیلی خیلی رنج میبرم از این
بیشتر وقتا سکوت میکنم و چیزی نمیگم
خیلی عجولم...اصلا آدم صبوری نیستم
یک مادرشوهر زبون دراز دار دارم پیشش زندگی نمیکنم
اما هر وقت میبینمش حال آدمو بد میکنه با زبونش
زود عصبی میشم وپرخاشگر میشم..
وقتی هم اعصابم خورد بشه نمیتونم خودمو کنترل کنم.
البته تازگی ها اینطور شدم.از وقتی مامان بابام اون رفتار بدشون که منو از خونشون با بچه هام انداختن بیرون...اعصابم ضعیف شده...
هر دوره ای یه مشکلی داشتم این دوره بعد بچه با وجود اینکه عاشقشم ولی خیلی عصبییی شدم انگار وحشی هستم همه در قبال خودم در قبال بچه خیلی صبوری میکنم ولی بازم از دستم در میره
در قبال شوهر
لعنت به من😭
جواب آدمهای بیشعوری که اطرافم هستن رو در لحظه نمیدم .. البته دارم رو خودم کار میکنم
اینه زود تا یکی باهم دعوا کنه گریه ام میگیره
لجباز وخودخورم
یکم تنبلم یکمم بی زبونم
ب شدت استرسی و بی اعصاب
زود رنجم 🥲
بیشتر وقتا سکوت میکنم و میریزم تو خودم و حرف نمیزنم..زیاد اهل رفت و آمد نیستم
طبقه بالا مادرشوهر بودن
انگار اصلا زندگی نمیکنی،رفت و امدا زیر نظرشه واینکه برا خودت مستقل نیستی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.