پسرم نزدیک ده ماه اش تموم بشه اما همچنان نق نقو جایی نمیتونم از دستش برم انقد که اذییت میکنه خونه هم همه اش وصله بعم بغلش میگیرم غذا میپزم میزارم پیشم وسیله میدم گریه میکنه تا بغلش کنم هرکی میبینتش میگه چطور اینو نگهه میداری چرا انقد نق نق میکنه
شوهرم باید 8روز خونه بمونه ازاین هشت روز سه روز گذشت تازه کلافه شد بهش میگم من پس چی بگم که تو درهفته سه چهارروزش هم نیستی
خانمهایی که بچه هاشون مثل پسرم هستن چند ساله شدن خوب شدن؟؟

پسر منم همینطوره حالا کل بچه ها همیطورن بزرگ بشن خوب میشن

دختر منم نق نمیزنه ولی خیلی به من وابسته هست منم همه کاریو باید یه دستی انجام بدم اگر بذارمش زمین گریه میکنه وحشتناک...هرجا هم میریم فقط بغل خودمه...پیش هیچ کس نمیره

پسر من از پسر تو ام بدتر خیلی نق نقو و بیست و چهارساعت گریه یه لحظه برم اشپزخونه یا سرویس گریه میکنه شدید

پس منم همچنان باید صبرکنم دخترم دیوانه ام کرده هیچ کاری نمیتونم تنهایی انجام بدم نمیذاره دربست باید دراختیارش باشم 😢😢

بچه خواهرشوهر من 16 سالشه هنوزم نق نقو رو اعصابه هروقت دورهمیم زهرمون میکنه ازبس غر میزنه گریه میکنه
یذره بهش زمان بده مثلا میخوای بری سرگاز بهش بگو من میخوام غذارو هم بزنم داغ و خطرناکه مثلا 3 دقیقه دیگه برمیگردم مرتبم حین کار باهاش حرف بزن صداش کن متوجه باشه نزدیکشی
سوره والعصر مرتب براش بخون یا با زعفرون یا گلاب بنویس بزار گردنش

فک کنم بزرگ بسه خوب بشه درک کنه دو سالش اینا بشه شایدم بعد یک سالکی

دقیقا پسر من ینی با هیشکی ی دیقه نمیشینه ...شیرخشکیه اونوقت از دست هیشکی شیر نمیخوره ینی بچه کانگرو

بچه خواهر شوهرم میگفتن خیلی گریه میکرده خیلی غر غرو بعد تولد یکسالگیش خوب شد