۶ پاسخ

واقعا دوقلو سخته من روز زایمانم تا الان سر جمع ده ساعت نخوابیدم با وجود این ک کمکی دارم

من مادر بزرگم عمم دوقلو آوردن من همش آرزوم بود دوقلو بشه عمم میگفت خیلی سخته فکرشم نکن وقتی رفتم سنو دیدم یکیه ناراحت شدم دوستداشتم دوتا باش الان ب این نتیجه رسیدم خدا دوستم داشته منو میشناخته یکی داده چون باهمین یکی کلافم از پسش برنمیام

واقعا سخته منم همینم زنگ میزنم نیروی کمکی بیاد که برم دستشویی نترکم🤣

واقعا خیلی سخته منم پسرم وای نمییته مخصوصا شبا

گهواره نداره تکونش بدی

منم همیشه میاد به ذهنم که اینایی که چند قلو دارن چطوری بر میان از پس بچه ها من تو یکیش موندم

سوال های مرتبط

مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۷ ماهگی
پسرم دو سال و یک ماهشه
الان چند روزه لب به غذا نمیزنه و خواب هم نداره فردا میخوام ببرمش دکتر خیلی نگرانم یعنی چشه
مثلا امروز برای صبحونه تخم مرغ با سس کچاپ خیلی دوست داره درست کردم لقمه اول خورد دومی درآورد دیگه هم لب نزد هیچی هم نخورد تا ظهر براش غذا اوردم دست کرد توش همه پلو خالی کرد زمین پنیر اوردم اونم فقط ۳تا لقمه سایز بند انگشت خورد باز هیچی لب نزد تا سرشب یه دنت خورد و شامم دو تا بند انگشت سوسیس با یه تهش استکان دلستر خورد. یعنی کل غذاش صبح تا الان یه دنت و ۷و۸لقمه غذا و یه ته استکان دلستر
خوابشم که به بدبختیه میخوابونمش تا میزارمش سرجاش بیدار میشه
اگرم جایی که خوابش میکنم دستش نزنم نبرمش سر جاش بازم تا صبح حد اقل۴بار بیدار میشه و گریه میکنه میگه بخوابونم و هربار نیم ساعت تا یک ساعت زمان میبره بخوابه
بدبختی اینه گریه میکنه داداش کوچکشم بیدار میکنه
خودمم دیگه داغون شدم نه شب خواب دارم نه روز میتونم بخوابم
خدایا کمکمون کن
مامان تربچه خان مامان تربچه خان ۶ ماهگی
دیشب سختترین شب بود تو این مدت 😟
یهو شروع کرد گریه کردن فقط تو بغل وقتی باباش راه میرفت اروم میشد ساعت یک با سختی خوابید
دوباره ساعت ۲ گریه کرد از خواب پرید
یک ساعت و نیم تو بغلم راه بردمش و یکمم رو پام بود تا اروم بشه
اخر تو بغلم خوابید هر بار میذاشتم زمین از خواب میپرید😩😩
نزدیکای صبح فکر کنم دوبار گریه کرد باباش پاشد من از خستگی افتاده بودم فقط دیدم صدا میاد شوهرم پاشد هیچی نفهمیدم
خودمم دیروز صبح زود بیدار شده بودم و کمبود خواب شدید داشتممم خیلی شب سختی بودم نمیدونم چرا گریه میکرد😢چقدر بده ادم ندونه بچش چی میخواد
کلی ماساژ و ورزش دادم بهش
گریپ میکسچرم خورده بود
فقط یهو بغض میکرد و شروع میکرد گریه کردن
نه سینه میگرفت نه پستونک
کسی تجربه داره بدونه چیشده بوده بهش😭
از اون شبی که مهمون داشتیم بچشون همش گریه میکرد و پسر من اروم بود
این بار دوم سوم بود اینجوری شدید گریه میکرد
قبل اون هیچوقت شبا گریه نمیکرد فقط برا شیر نق میزد
چندبار تخم مرغ شکستیم هم اسپند دود کردیم

دلم برا مامانایی که بچشون همیشه اذیت میکنه سوخت 😥