۴ پاسخ

ای باباااااا ای بابا ای بابا ای بابا ای بابا چ کنیم از دست این افعیا چرا نمیمیرن راحت شیم خب بگو بدررررک بچه من همینجوری خوووبهههههههه

من به خاطر این حرفا کم میرم خونه مادرشوهرم همش پسرم رو با بچه های فامیل مقایسه میکنن حتی به بیرون رفتن من حرف در میارن که بچه کوچیکه نبرش بیرون نرو مسافرت

چجوری میتونن بچه ۸ ماهه رو با یه ساله مقایسه کنن😬 بچه که یه سالش بشه دیگه ممنوعیت غذایی نداره غذای سفره میتونه بخوره

منم پسر خواهر شوهرم چهل روز از دخترم بزرگترها.اونا اصلا رعایت نمیکنن همه چی ب بچه میدن بخوره بعد منکه رعایت میکنم رو میگن حساسی.همش از من میپرسن چی میدی ب بچه چیکار می‌کنی بهداشت بردی چقد بود منم بدم میاد.اعصابمو خورد کردن .ولی از بچه اون نمیگه ک چی میخوره چند کیلوئه .همش میگه نمی‌دونم.خار شوهرمم همینطوره.اون ک میگه من قطره ها بهداشتو میدم من با لیوان آب لوله میدم من تنها حمومش میکنم.من زیر کولر میخابونمش من غذا سفره میدم.اما یه دفه رفتم خونشون دیدم قطره خارجی میده تو شیشیه شیرم آب میده با جوراب و کلاهم بچه رو میخابوند .
اون بچه سومشه من اولم.اصلا یکم راهنمایی بکنه ک چی برات رشد خوبه و فلان اصلا هیچی.جدیدا هم ک خودشو دختر بزرگش پشت چشم نازک میکنن.اون رژیم میگیره لاغر می‌کنه من دارم مثل خر چاق میشم.اصلا نمیگه چی میخورم فقط میگه من کلی کار دارم .اما صبح ک میشه می‌بره بچه رو می‌ذاره پایین خونه مامانش خودش ب همه سرگرمیش و کاراش میرسه.ناخنم میرسه بکاره.اونوقت من بیچاره بخام یه خونه تمیز کنم باید ناز مامانمو بکشم بیاد پیش بچه نق نقوی من چون شوهرم کارش بیرون شهره چند روز نیست نمیرسم یه اصلاح برم.تازه همه رو شناختم واقعا .افسردگیم بااین کارا بدتر شده

سوال های مرتبط