عزیزم چرا حرص بخوری😁 زرنگ باش قطعا بچه تهش برای خودته و کسیو به پدرمادرش ترجیح نمیده اینا همه حسای لحظه ایه بچه هاست و شما هم جای اینکه نقطه ضعف بدی دست مادرشوهرت یا خودتو اذیت کنی تاییدشون کن بگو اره بچم شما رو خیلی دوست داره😍 بله خوش به حال دختر من که همچین پدربزرگ مادربزرگ مهربونی داره😍 یا وقتی میگه تو رو برا شیرت میخواد بگو آره والا مادرا اسطوره از خود گذشتگی هستن اینجوری هم به نفع بچت عمل کردی هم رابطتت باهاشون بهتر میشه هم از این حرفای خاله زنکی راحت میشی
دقیقا مادر شوهر منم همینجوره
ب کونت هم جسابش نکن
عزیزم از خدات باشه نباید همچین مادرشوهر نصیب من بشه بیاد این عشق رو نیم ساعت ببره نگه داره خوش بحالت استفاده کن بعدا پشیمون میشی
عزیزم پسر منم همینطوره اینقدر خواهر شوهر مادر شوهرم پدرشوهرمو دوس داره که حتی دنبالشون گریه میکنه اوناهم حرص منو میخوان دربیارن ولی من توجه نمیکنم اصلا آخرش که میام خونه پچمم کنار خودمه اصلا خودمو ناراحت نمیکنم خوشحالم میشم
بزار هرکار میخان بکنن
واسه خودت و بچت ی روتین برنامه ریزی داشته باش
اون بچه الان اوج گوش ب بازی بودنشه
ماها یسره کنارشیم عادی میشیم و بادیدن فرد جدید ذوق میکنن
ولی اول و اخر اون بچه ب تو ،ب محبتت،ب اغوشت،ب بوی بدنت احتیاج داره و بهونه گیر میشه و واینمیسته و مجبورا بیارنش
بچه منم خواهر شوهر مادر شوهرمو که میبینه یک جوری ذوق میکنه میخنده دست پا میزنه انگار که من به اسیری گرفته بودمش🤣 تازه جلو اونا اصلا به من نمیخنده بخاطر اینکه مارو یکدم می بینه اونا رو چند ساعت نمیبینه بشه یک سال به بالا دیگه قول میدم اونا رو نشناسه یکدم می چسبه به خودت
مادر شوهر منم اینه
میگه این بچه خودمونه و تو تربیتش دخالت مکنه مثلا میزارمش رو تشک میگه بزارش رو فرش لوسش نکن مثلا گوشیم رو بی صدا میزا م ک میخابه بیدار نشه چون ب بدبدختی میخابونمش میگه بچه ننه و اینا بارش نیار کبوتر نمیزارم دس بزنه مال اوناس مگ ترسو بارش نیار ووو تازه بدون اجازه یبار بردش پشت سرش رفتم پدر شوهرم میگ دیگ خودش بره دشویی با خودم میبرمش بیرون اینا الان برا اون روز میترسم
دقیقااا شرایط منو داری با این فرق ک ما اگ بریم دنبالشم بی تربیته یا پدرشوهرم نمیزاره میگ بچه ماس
گاهی یه تیکههایی بنداز ولی خیلی گیر نده مهم تر از حرفاش اینه که بچه رو میبره نذار ببره اصلا خوب نیست بچه دو تربیتی میشه
دایی من طبقه بالای بابا بزرگم نشسته پسر داییم خیلی برای خانواده مادریم عزیز بود انقدر مامان بزرگ بابابزرگم تو تربیتش دخالت کردم الان یه چیز ضد اجتماع و مغرور و حال به هم زن شده که هیچ کس ازش خوشش نمیاد
نذار بچه رو بی اجازه ببرن یه روتین خواب و بیداری و شیر براش بذار هر موقع خواست ببره بگو الان وقت خوابشه یا وقت شیرشه
بعدم بهش بگو آره من و برا شیر میخواد ولی مامان بزرگ و بابا بزرگ و دوس داره چون از قانونمندی خارجش میکنن و نوه هر کاری دلش خواست میکنه
اصلا بهش رو نده بچتو بدون اجازه ببره.. وای چرا مادر شوهرا اینجورین😐😐
جوابشو بده نریز تو خودت
همشون همینن خودتو ناراحت نکن🤦♀️
دیوانه ای ب اینا فکر میکنی طبیعیه اینا.. اماااااااااا اجازه نده بدون اجازه بدون اینک خودت باشی بچتو جاییی ببرن این خطریه هم براخودت هم بچه
هیچی بزار خوش باشه
هیچکار گلم دایورت کن از این حرفا زیاده منم این همه بهش میرسم هر روز سوپش میدم غذاش میدم گاهی وقتااااا گاهی وقتا اگه یه چیزی بهش بده میگ چیه مامان بهت به به میده تو فقط منو دوسداری و...
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.