پسره من از یک و نیم سالگی خودش بازی میکنه
بعضی وقتا که مریضه یا دندون میخواد در بیاره
یا کلا بازیها براش تکراریه اصرارش اینه که من یا باباش پیشش باشیم
اما ما هم تا وقت خالی پیدا میکنیم بینه کارامون دریغ نمیکنیم
مثلا تو لباس پهن کردن بهش میگم راد میتونی این جورابارو به من کمک کنی پهن کنی
تو پختن بهش لوبیا و هویج و سیب زمینی میدم میگن بیا با هم آشپزی کنیم
یا خیلی بخواد بهم بچسبه بغلش میکنم شخصیت که تویه داستانها و عروسکاش دوست داره رو میگم که فرانکلین هم بعضی وقتا خسته میشه میاد پیشه مامانش
مامانش بغلش میکنه میبوستش میگه فرانکلین من خیلی دوستت دارم و بهش میگه میتونی بری تو اتاقت یکم نقاشی بکشی تا مامان کاراشو بکنه و زود بیاد پیشه فرانکلین، الان راد اومده بغل مامان و مامان میگه راد من خیلی دوستت دارم میتونی بری نقاشی بکشی تا منم کارامو بکنمو زود بیام پیشت و میره واقعا
پسر من یه وقتایی باخودش بازی میکنه
یه وقتایی هم از من و باباش میخواد که باهاش بازی کنیم
ولی کلا از اون مدل بچه ها نیست که یسره چسبیده باشه بهم خداروشکر
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.