۵ پاسخ

وای خدا کی میشه منم ب این مرحله برسم فقط نق میزنه تو خونه بیرون ک بریم گل از گلش میشگفه

من بچه ی اولم اینجوری بود حتما باید یکی باهاش بازی میکرد اصلا نمیتوستت خودشو سرگرم بکنه هر کاری هم که میشد کردم حتی خونه بازی هم که میرفت اگر کسی پیدا نمیشد همبازیش بشه نمیموند اونجا تا ۱۰ سالگیش اسیر بودیم باهاش بعدش بهتر شد از ۳سالکی گذاشتمش مهد با هم سن و سالاش باشه ولی بازم تاثیری توی اینکه باید باهاش بازی میکردیم نداشت 🤦‍♂️

خیر اصلا باید کنارش باشم براش نقاشی بکشم اجربازی باهم توپ بازی باهم

یزدان یکم با من بازی میکنه بعد کمی تلوزیون بعدها بالش خونه درست میکنه حیواناتشو میبره اونجا نقاشی میکشه ولی الان نق نقو شده نمیتونم برم دستشویی دنبالم میگرده

عزیزم به این روتین عادت کرده. خودت باید دست به کار بشی و روتینش رو عوض کنی. من یه پست درباره این مساله دارم، میتونی بخونی شاید کمکت کنه.

سوال های مرتبط

مامان خوشگلک مامان خوشگلک ۳ سالگی
دارم زاررررر میزنم از دستش ..آرزوی مرگ میکنم بمیرم یتیم بمونه😭😭 فقط میگه بازی کن به قرآن هرچی بازی میکنم سیر نمیشه آخرش میاد گیر میده به کارای من دیگه کم آوردم نمیتونم زیاد باهاش بازی کنم انگار حوصله ندارم تو اطرافمونم هیچچچ بچه ای نیس دریغ از یک بچه هیچ کس باهاش بازی نمیکنه چون سیر نمیشه اصلا انگار ارضا نمیشه این حسش دیگه نمیتونم باهاش بازی کنم خاک تو سرم که مادر بدیم همه سرزنشم میکنن ولی من نمیتونم هر لحظه باهاش بازی کنم جوری مشغولم که حموم به ندرت یادم میوفته میزارمش تاب یه ساعت تابش میدم بازم میاد پایین میگه بیا بازی کنیم بعدش واسش کتاب میخونم دوباره یه چیز دیگه میاره میگه بازی کن نه کارتون میبینع نه خودش با خودش مشغول میشه همش باید با یکی بازی کنه هیچکس نیس منم تنهایی نمیرسونم همه حرف بارم میکنن که وقت نمی‌زاری آخه چقدر باید بزارم مگه بقیه ۲۴ ساعت با بچه بازی میکنن دختر من خیلی خیلی خیلی اجتماعیه پدرمو درآورده عاشق بازی کردن با بچه های درحال اینکه بچه های این سنی اصلا نمی‌فهمن بازی گروهی ینی چی میبرم مسجد با بچها کیف می‌کنه ولی همش کتک میخوره یا منفعله مهد کودک هم برارمش چون تاحالا بچه‌ندیده همشون میزنن بچم مثه پخمه هاست انگار دیگه نمی‌دونم چیکارش کنم الان کلی گریه کردم چشام باز نمیشه