مامانای گل یک مشورتی میخاستم بکنم باهاتون محمدرضام ازوقتی بدتیااومد توگهواره خوابیده دوسه ماهیه وقتی میخابه دیگ‌میارمش کنارخودمون روتخت دیگ میخابه راحت سه چهارشبه میخام ازگهواره بگیرم بانوچ داره واسش کوچیک شده ازبس تواین سه چهارروز برای خواب گریه کرد وفعالیت داشت ک روپانخابه یابغلمون توتخت انقدغلت میزد ک انشب همسرم میگ محمدرضا آب شده تواین چندروزراست میگ خیلی لاغرشده 🥺🥺میگ ولش کن بزابخابه توگهواره تاوقتی بزرگترشه ،میگ اینجوری عذاب میکشه ،میگ ماک شب جای نمیریم اگ بریمم من میبرم گهوارشو توفکرشونکن ،موندم چیکارکنم بنظرتون بزارمش گهواره الان اومذبم روزمین بخابیم چرت میزنه وناله میکنه وهی دورمیزنه خونه رو🥺🥺🥺دلم براش کبابه

دوسه روزه از سرش میفته روزمین دوطرفش بخوابید میادسمتتون بازی بازی میکنه میخوابه کنارتون

یدونه تخت براش بگیر

ن عادت میکنه
من رو تخت بخوابه همش داره غلت میزنه میزارمش رو تخت کنار مادر و زیپشو میکشم رو اون تختش متاسفانه نمیخوابه

خیلی دیر به فکر افتادی رو تخت بخوابونیش

عزیزم الان بزرگن خودشومیندازه اگرغافل بشی پسرمنکه بلند میشه میشینه