۸ پاسخ

سلام مث من از بچگی نمیگفتم
دردو راحت تحمل میکنم 🥲🥲🥲🥲

سلاممممم

نه اون از اول همین اخلاقو داشت،و من واقعا بابت این موضوع فشار رومه که گریه کنه و ندونم چشه

کسی از چیزی نترسونده دخترت؟
مثلا گفته باشه اینو به مامانت نگی اونو نگی؟
جایی تنهاش نزاشتی پیش کسی؟

خیلی باهاش حرف زدم حتی خودمو مثال زدم که من اگر طوریم بشه یا دلم درد کنه به مامانی میگفتم تا مامانی خوبم کنه،حتی یک موقعها به شوهرم میگفتم ازم بپرس دلت درد نمیکنه بعد از دخترمون بپرس تا بگه اما فایده نداشت،الانم چون مریض نگرانم

پسرمن ی مدتی دردش را به ما نمی گفت میگفت شما نگران میشین باهاش حرف زدم دردش جدی باشه می گه خوبم بشه میگه باهاس صحبت کن

اخه این گریه میکنه و دردشو بهم نمیگه،و کلا مدلش اینجوریه انگار بترسه حرف بزنه انگار بترسه مشکلشو بگه من دعواش کنم رفتار میکنه،با این که من هیچ وقت دعواش نکردم سر این مسائل،خیلی کلافم و نگران

چون یهو از خاب پامیشه خودش هم گیج نمیفهمه منم دخترم یهو پامیشه میشه هرچی صداش مکنم مکشمش بعد چنددقه مفهمه چی ب چیه

سوال های مرتبط