۱۲ پاسخ

ینس امان از دست آدما به منم هرکی میرسه میگه

مهم نباشه برات

بعضیا کلا رو مخ آفریده شدن به دل نگیر عزیزم

چشم نمیخوره بچه ات بزار به چشم نیاد بهتر خدت حفظش کنه برای و پدر و مادرش

🥰🥰🥰سلام خانم های گل یه خبر خوب دارم
😍من با یه عکس از گوشی شما عکس آتلیه ای تحویل میدم
🛑ماه‌گرد.دندونی. محرم‌.یلدا.دندونی.کریسمس.نوزادی.و ......🛑 در هر تمی که شما بخواید
می تونی از ماه های گذشته که ماه‌گرد نداری عکس بفرستی درست کنم
آیدی روبیکا پیام بدید تا نمونه کار و تم های بیشتر ببینید🌹🌹

@Atleh0909

ول حرف مردم من بچه اولم ۴۲هفته۳۹۰۰ب دنیا اومد
بچه دومم ۳۸هفته و ۵روز ۳و۷۰ب دنیا اومد
مردم دوتا بچه هامو باهم مقایسه میکنن ک چرا این بار ریز زاییدی و شیر خشک بده و فلان ولی من اهمیت نزاشتم اصلا

هزار ماشالله پسرم دوماهگی ۶کیلو ۲۰۰گرم بود

منم بچم کم وزن ب دنیا اومد و زود هیچکیو بخاطر همین حرفا تا دوماهگی راه ندادم😅گفتم بچه زود ب دنیا اومده کم‌وزنه مریض میشه😅😅

مراقب باش ذهنت درگیر نکن شیرت کم میشه 💖

من اصلا اجازه ندادم کسی بیاد خونم که با حرفاشون اذیتم کنن ولکن بابا دردش چهارتا کادو دادن بود که در مقابل کلی اذیت بشم کادو میخوام چیکار بعدم گفتم میان خودم و بچم میریم تو چشم خیلی هم بهم راحت گذشت بعضی وقتا فامیل یه مدت آدم نبینه بهتره مخصوصا که شرایط روحی آدمو خراب بکنن 💗💗💗

من میگم بچه شما چند بود میگه بچه ما از اینم کوچولو تر بود میگم خب پس حرفت چیه

نمیفهمم چرا مردم ملاحظه نمیکنن
اتفاقا نی نی های کوشولو خیلی نااازن که
اهمیت نده ولش کن
مهم اینه پسر نازت رشدش بر اساس موقع تولدش خوبه
نگران نباش
به حرفاشونم بی توجه باش
چه ربطی به تنبلی تو داره؟
مگه میشه زیاد از حد به بچه شیر داد که دلدرد شد و اذیت شه؟
اون موقع میان بچه رو نگه دارن؟ یا جای اون طفل معصوم درد بکشن؟
فقط اظهار نظر میکنن

تو کارتو ادامه بده عزیزم
برات هم مهم نباشه
مطمئن باش اگه بچه ات یکم از حد طبیعی تپل تر بود باز یه جور دیگه اذیت میکردن

خب اگر نموداره مهم نیست اهمیت نده..
ولی خب شیر خشک واقعا وزن میده..
پسر منم کم وزن بود..۲۸۰۰..
با شیر خشک خوب شده الان..
اما اگر شیرت خوبه خشک نده

سوال های مرتبط

مامان 💕 سلین 💕 مامان 💕 سلین 💕 ۹ ماهگی
دلم گرفته کاش آدما قبل حرف زدنشون حرفی میزنن بفهمن چی میگن دله یه مادر و نشکونن بچم سالم سلامته مادرشوهرم طبقه بالامون هر دفعه میاد خونمون از بچم ایراد میگیره دفعه اول از بیمارستان اومدم دست پاهای بچم چک میکنه ببینه سالمه من هیچی نگفتم به احترام این که بزرگه این گذشت باز بچم بخاطر دل پیچه زور میزد قرمز میشد میدید میگفت بچه مشکل داره ببریمش دکتر بردم دکتر خداروشکر سالمه اینم گذشت باز مهمون اومده خونمون روش نشده خودش بگه خواهرشم اومده میگه چرا چشای بچت یکی بزرگه یکی کوچیک باز هیچی نگفتم بعض گلومو گرفته بود قلبم شکست از دستشو رفتم به شوهرم گفتم میگه جوابشونو بده رفته بهشون گفته خواهش از این حرفا نزنید بعداز این موضوع یه هفته میگذره باز امروز مادرشوهرم اومده خونم چرا یه طرف صورت بچت تپله خدا ازشون نگذره حال دلمو بد میکنند بچم صحیح وسالمه میاد ایراد میگیره دلم شکسته نمیدونم چی بگم دیگه از حرفا نزنه واقعا خسته شدم از بس سکوت کردم