دلم گرفته کاش آدما قبل حرف زدنشون حرفی میزنن بفهمن چی میگن دله یه مادر و نشکونن بچم سالم سلامته مادرشوهرم طبقه بالامون هر دفعه میاد خونمون از بچم ایراد میگیره دفعه اول از بیمارستان اومدم دست پاهای بچم چک میکنه ببینه سالمه من هیچی نگفتم به احترام این که بزرگه این گذشت باز بچم بخاطر دل پیچه زور میزد قرمز میشد میدید میگفت بچه مشکل داره ببریمش دکتر بردم دکتر خداروشکر سالمه اینم گذشت باز مهمون اومده خونمون روش نشده خودش بگه خواهرشم اومده میگه چرا چشای بچت یکی بزرگه یکی کوچیک باز هیچی نگفتم بعض گلومو گرفته بود قلبم شکست از دستشو رفتم به شوهرم گفتم میگه جوابشونو بده رفته بهشون گفته خواهش از این حرفا نزنید بعداز این موضوع یه هفته میگذره باز امروز مادرشوهرم اومده خونم چرا یه طرف صورت بچت تپله خدا ازشون نگذره حال دلمو بد میکنند بچم صحیح وسالمه میاد ایراد میگیره دلم شکسته نمیدونم چی بگم دیگه از حرفا نزنه واقعا خسته شدم از بس سکوت کردم

۱۷ پاسخ

مث خودشون رفتار کن درجا جواب بده که اینجوری تو دلت نمونه مخصوصا اگه شیر خودتو میدی
بگو به شما ربطی نداره الانم میخوام استراحت کنم بدون هیچ توضیحی

همه چیو به خدا واگذار کن خودش بهتر میدونه چیکارکنه بعدشم بچه کوچیک تا وقتی بزرگ بشه هزار مدل عوض میکنه

منم روز عید ازین عیدیا از مادر شوهرم گرفتم به اضافه اینکه گفت چهار روز دیگه باید پسرتو شوهر بدی !!!
متلک میندازه یعنی پسر من شوهر کرده نه زن گرفته تو هم باید پسرتو شوهر بدی!
به نظرم اینطور آدما رو باید همون لحظه جوابشونو داد

مادر شوهرا همه این طوری هستن نگران نباش

من باشم یه جیغ میکشم تو سرش بعدم از خونم بیرونش میکنم بیشرفو

بچت واجب تره عزیزم شیر حرص نده اون طفلی بخوره دو روز دیگه عصبی میشه برای چیزای الکی

چرا سکوت میکنی شوهرتم که میگه جواب بده هرکی هرچی گفت بگو شما از دکتر بیشتر حالیتونه دکتر میگه بچه سالمه بعد شما تشخیصتون اینه والا جواباشونو ندی صدتا ایراد میزارن رو بچه

ببخشید با عرض معذرت مگه خنگی که می‌شینی حرص میخوری و گریه میکنی؟؟؟😡بخون تو همینجا که چندنفر بخاطر این چرندیات شیرشون خشک شده...
اصلا برات مهم نباشه تا اومد یه زری بزنه بگو الحمدالله بچم همه جاش سالمه
تا گفت چشمش فلانه بگو وا مادر حالتون خوبع؟شاید فشار خودتون رفته بالا اینجوری می‌بینید وگرنه اندازه است
در خیلی از موارد هم خودتو بزن به نشنیدن
حرص چی رو میخوری؟الکی به اون بچه شیر حرصی میدی ،خدای ناکرده شیرتم بعد کم میشه بخاطر حرص سر اینم باز حرف میشنوی
بیخیال شو

تازه مادرشوهرم الانم ک باردارم هی راه میره میگه شکمت کوچیک معلومه این یکی هم ریزه😂😂هی میگه بخودت برس چیز بخور اون بچه گناه داره🤣🤣
شوهرمم گفت بهتر ک ریزه اصن من بچه ریز دوست دارم حالا ماهم گنده زاییدی چی شد🤣🤣

خدا ازشون نگذره ننه شوهر منم همینه
پریشب اونجا بودیم بچه ریده اومده خودشو رسونده ک ببینه از شانس من سبز ریده بود میگه بچه رو سرما دادی بریدی حموم بچه چاییدع میگم دکتر گفته طبیعیه میگه دکترا حالیشون نمیشه هی میگن بچم رفلاکس داره که همینجوری ریز مونده میگم مامان چ ربطی به ریز بودنش داره . کلا فک می‌کنه من به بچه گشنگی میدم که ریز مونده
شب اومدم خونم تا صب از فکر و خیال نتونستم بخابم بخدا سمن اینا

😂😂😂مادرشوهر منم همینطوره همچنانم همینطوره
مادرشوهر عصر ک مرخص شدم اومدم خونه مادرم سریع خودشو رسوند وااای منم حالم بد بعد پتو بچمو باز کرد گف وااااای چرا انقد ریزه😧انگار یه جنس سفارش داده اشتباه بدستش رسوندن دوباره ی چیز گف وااای بعد جاری یه ساعت بعد اومد مادرشوهرم همینجور نشسته بود تکونم نمیخورد دیدم جاریم شروع کرد وااای شکمت ک سرجاشه وااای سینت چرا اینجوری وااای چرا اینجوری شیر میدی رو مخم بودنااااا
خلاصه بعد دوماه رفتم خونه خودم ک زیرزمین مادرشوهرم بودم دیدم نگذاشت ن برداشت چش تو چش من شروع کرد خاطره گفتن ک چی؟اره اون روز از خونه مامانت اومدم ب دخترم گفتم وااای نمیدونی بچه داداشت چقد زشت بود بعد هرهر خندید😐
خلاصه اینارو گفتم بگم بعضیا شعور و ادبشون همینه شوهرم میگف اصن بهتر بچمونو چشم نمیکنن بذار همه حالشون بد بشه اصل اینکه ما عاشق بچمونیم 😅

مهم نباشه کلا ایراد میگیرن ک چی

به نظرم محل ندادن بهترین کار
چون وقتی جواب بدی نقطه ضعفتو پیدا میکنن.عزیزم همه این مسائلو دارن فقط باید بی تفاوت باشی وقتی خودت میدونی بچت سالم دیگه چه اهمیتی دارن دیگران

خب سکوت نکن وقتی بزرگتر احترام حالیش نیست دوبار احترام گذاشتی سومین بار عزت نفس خودتو زیر سوال نبر جوابشو بده

عزیزم جوابشون بده براچی میریزی تو خودت بدون رو درواسی بگو نیان خونت

خیلی ببخشید اب دریا ب دهن سگ نجس نمیشه بزار هرچی میخوان بگن توهم مث خودشون پررو باش و جوابشونو نده
مثلا مادربزرگ بچس بجا اینک بگه خداروشکر نوه م سالمه عیب میزاره روش .اهمیت نده اصلا خودتم ناراحت نکن

امان از دست این آدما......

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۴ ماهگی
خانم ها دلم گرفته از دست مادرشوهرم همش راه میره و به همه چه زن چه مرد میگه بیچاره نوه ام نمیتونه شیر بخوره مادرش نوک سینه هاش فرو رفته است یا نوکی نیست که بخوره اونروز به خواهر شوهرم میگه محدثه مادر نیست وقتی شیر نمیتونه بده و این که الکی هم شب ها بیدار میمونه هر کسی میتونه به این بچه شیر بده 😭😭😭😭داغونم و خسته به شوهرم گفتم میگه یه گوش رو در کن یه گوش رو دروازه آخه مگه میشه ابرو نذاشته برام به خدا منم آدمم منم مادرم حالا بچم فقط شیر خشکی شد 😭😭😭😭نمی‌دونم چیکار کنم دلم گرفته فقط خداروصد هزار مرتبه شکر بچم سالمه و کنارمه با اون بارداری سخت و فشار بالایی که داشتم اما شیر ندادن و نوک سینه نداشتن من شده یه چوب که همش میخوره تو سرم
شوهرم خودش امروز رفته ۲تا شیر خشک خریده هیچی به من نمیگه اما مادرش 😭
مثلا میریم خونشون بچم کنارم خوابه من هم خوابم میاد بچه رو میبره میگه تو بخواب من خودم بهش میرسم آخه چرا بچمو میبره صد دفعه بهش گفتم هر موقع خودم خیلی خسته بودم میگم اما اون کار خودش رو میکنه تو رو خدا یکی بگه چی کار کنم هفته ای دو شب هم میریم خونشون چی بگم که دیگه بچمو نبره وقتی کنارم خوابه