۱۶ پاسخ

چه مادرشوهری بشی 😅
بیچاره عروست 😅😄

سعی کن این چیزا رو به خودت تلقین نکنی ،حساس نباش و بچه رو بسپار پیش مادر یا مادرشوهر،کم کم برات عادی میشه

بچه بچه توعه هیچکس قرار نیست ازت ببره

طییعی نیست اینجوری میکنی

منم از اول تا الان که ۹ ماهشه همین مشکلو دارم خیلی سخته و اذیت میشم 🥺

طبیعی نیست من اینطوریم ک بچم نباید ازم دور بشه دور بشه حالم بد میشه ضربان قلبم میره بالا نفسم کند میشه فشارم میوفته اصلا داغون مشاور بهم گفت یه نوع افسردگی بعد از زایمانه منم همش فکر میکنم میخوان ازم بگیرنش

منم همینطورم که😐
فکر نمیکنم طبیعی باشه
الان سعی میکنم یکم شل کنم و دیگه خودمو اذیت نکنم

منم اوایل بچه های فامیل شوهرم میومدن سمت بچه نمیزاشتم میگفتم دست نزنین نزدیکش نشین و اینا. ولی حالا ک بزرگتر شد ی خورده حساسیتم کمتر شد ... بچه باید اجتماعی شه اینجوری تنهاباشه فقط پیش شما یخورده از بقیه زده میشه

به نظر من حتما از روانشناس مشاوره بگير عزيزم

منم همبن مشکلودارم خیلی سخته😐

خخخخخ من روزا اول میدادم الان نمیدم حتی با وجود اینکه دست چپم داره بی حس میشه دیگه انگشت اشاره ام نمیدونم به کدوم مهره گردن یا کمر وصل ولی درد داره در حد شکستگی ولی باز دوست ندارم الان بدمش کسی

من تازگیا اینجوری شدم البته ب این خاطر که کسی قلق بچه مو نمیدونه و بچم مریضه
برا همون ب کسی نمیتونم اعتماد کنم بچم‌بزارم پیشش نهایت یکی دو ساعت پیش مادرم
حالا ک شیر ای ار هم‌میخوره که کسی بلد نیس درست کنه براش

اولاش همینجوریه بعدش عادت میکنی منم روزای اولم بدم میومد بغل کسی بدم ولی رفته رفته اوکی شد الان هم پیش مامانم میذارم هم مادرشوهرم

اتاقا اینجوری کنی بچه هم به خودت وابسته میشه و اینجوری بیشتر بد میشه برات بخوایی جایی بری بزرگترم شد نمی‌مونه پیش کسی

چخبره

آره منم همینجوری میشم برای همه ی بچه هام ... الان هم همینم

سوال های مرتبط

مامان ریحانه💚 مامان ریحانه💚 ۲ ماهگی
شاید روزای اولی که به دنیا اومده بود حس آنچنانی بهش نداشتم تصورم قبل از‌ زایمان این بود تا به دنیا اومد اون حس مادرانه که هرلحظه میبینیش دلت پر بزنه میاد سراغم ولی نه حس میکردم چه بی احساسم تو چجور مامانی هستی ولی الان که کوچولوم داره کم کم دو ماهش میشه نمیتونم یک لحظه ازش جدا بشم گاهی وقتا غرق در چهرش میشم میگم خدایا واقعا این دختر منه 😍مال خود خود من
بعضی روزا باورم نمیشه یکی رو دارم که از پوست و گوشت خودمه و مال خودمه هر بار خدارو شکر میکنم هر لحظه به چشم یه امانت بهش نگاه میکنم دلم نمیاد دخترمو دست هیچی بدم هر دفعه یکی تو بغل میگیرتش تو دلم میگم زود دخترمو بدین مال خودمه هیچکی حق نداره بهش دست برنه 😁
ان شاءالله یه فرشته کوچولو مهمون خونه همه شه و طعم شیرین داشتن فرزند رو بچشن
برای من شیرینی این لحظه هفت‌سال طول کشید ولی هیچ وقت به خدای خودم گله نکردم چون ایمان داشتم یه روزی در چنین لحظه ای منم مادر میشم و واقعا راضیم چون خدا صلاح منو بیشتر از خودم میدونه و گلایه ای ازش ندارم ❤️