۲ پاسخ

خب خداروشکر

سلام خواهری جون ،ای جان دلم تنش سلامت قربونت برم نگران نباش گلی،هنوزشه عزیزکم دندون داره راه رفتن داره بازی کردن و اینا...

سوال های مرتبط

مامان 💕 سلین 💕 مامان 💕 سلین 💕 ۹ ماهگی
دلم گرفته کاش آدما قبل حرف زدنشون حرفی میزنن بفهمن چی میگن دله یه مادر و نشکونن بچم سالم سلامته مادرشوهرم طبقه بالامون هر دفعه میاد خونمون از بچم ایراد میگیره دفعه اول از بیمارستان اومدم دست پاهای بچم چک میکنه ببینه سالمه من هیچی نگفتم به احترام این که بزرگه این گذشت باز بچم بخاطر دل پیچه زور میزد قرمز میشد میدید میگفت بچه مشکل داره ببریمش دکتر بردم دکتر خداروشکر سالمه اینم گذشت باز مهمون اومده خونمون روش نشده خودش بگه خواهرشم اومده میگه چرا چشای بچت یکی بزرگه یکی کوچیک باز هیچی نگفتم بعض گلومو گرفته بود قلبم شکست از دستشو رفتم به شوهرم گفتم میگه جوابشونو بده رفته بهشون گفته خواهش از این حرفا نزنید بعداز این موضوع یه هفته میگذره باز امروز مادرشوهرم اومده خونم چرا یه طرف صورت بچت تپله خدا ازشون نگذره حال دلمو بد میکنند بچم صحیح وسالمه میاد ایراد میگیره دلم شکسته نمیدونم چی بگم دیگه از حرفا نزنه واقعا خسته شدم از بس سکوت کردم
مامان امید مامان امید ۳ ماهگی
پارت دوازدهم داستان بارداری و زایمان
یادم رفت بگم بعد که آوردم تو بخش با اون همه استرس زایمان برگشتن بهم گفتن اگر بچت سرما بخوره حتما باید بستری بشه و.....
تا خودم داستان زردی فهمیدم سریع کاری کردم اومد پایین و آزمایشش هم خوب شد الحمدلله اما دکتر قلب گفت هر سه ماه بیارینش اکو سیزده روز دیگه اکو داره دعا کنید براش خلاصه میبردم دکتر و بهداشت تا واکسن دوماهگی بردمش یه واکسن زدن تو پاش یه قطره هم تو دهن خیلی گریه کرد و بهداشت گفت دو روز استامینوفن بهش بده روز اول دادم اوکی بود اما تب نداشت روز دوم سه شب قطره آخرش بود دادم بردم رو تخت پیش خودم پنج صبح دستم اتفاقی خورد به صورتش دیدم یخ یخ و ناله میکنه و میخواد بالا بیاره دمای بدنش گرفتم شده بود ۳۵و این عدد یعنی مرگ خاموش جیغ زدم و صدای باباش شانس داشتم باباش خونه بود مدام حوله گرم میکردیم میزاشتیم روش بخاریا زیاد زیاد تا با بدبختی آوردیم بالا شیر نمیخورد و کلی بدبختی کشیدیم تا اینکه دیشب به اندازه یه تخت شیر اورد بالا من میدویدم و شوهرم کپکی گرفته بود تا بیاره بالا بماند که هفته ده بارداری تصادف کردم و با سر رفتم تو شیشه و نمیتونستن از سرم عکس بگیرن و بستری شدم زیر نظر و گفتن الحمدلله چیزی نشده و مرخصم کردن بماند که سر کار خونریزی داشتم و رفتم معاینه الحمدلله چیزی نبود