۲۱ پاسخ

عزیزم خداروشکر که بخیر گذشته...ممنون که اطلاع دادی.. خدانگهدار خودت و کوچولوت 😘😘😘

اخ خدا رحم کرده بهتون
پسر دایی شوهرمنم چندسال پیش تو تالار از کریر افتاد قل خورد

سلام چطوری یعنی؟ دستگیره کنده شد؟یهو بچه برعکس شد؟

وای خدا
چه تجربه ای آدم دق میکنه
خدا برات حفظ کنه نی نی رو از همه بلا ها

کریر رو نباید با دست بلند کرد و راه برد ، مدلی که من خریدم مثل کالسکه میمونه و توی ماشین هم به صندلی قفل میشه

تصویر

خداروشکر که بخیر گذشت صدقه بدین آره منم همش تا بلندش میکنیم نگران همینم

ای وای خداروشکر که از سرتون به خیر گذشته عزیزم صدقه بزار کنار واسه گل پسرمون، ممنون که تجربتو گفتی

عزیزم خدا رو شکر چیزیش نشده خدا همه ی بچه ها رو حفظ کنه🥲❤️

خداروشکر به خیر گذشته

الهی بگردم منم از این چیزا میترسم تاحالا استفاده‌ نکردم از کریرش

موها تنم سیخ شد بغض کردم خدارو صد هزار مرتبه شکر. قربون خدا برم 🥺❤️ مواظب باش تو رو خدا

وای چه وحشتناک منم شنیده بودم کریر اپن نیس ولی باور نمیکردم 🤯

اخی طفلی ممنون که گفتی .منم خونه مادرم بودم پسرم خوابیدگذاشتم کنار بخوابه پسر ۸ سالم نمیدونست زمین خوابیده با یه پاش اومد رو سر پسرم کل وزنش رو با یه ما گذاست سرش اون لحضه بچم خیلی گریه کرد بعدش میخواست بالا بیاره یعنی من تا دوروز بی حال بودم

وای من دلم‌چرا لرزید یجوری شدم بخدا.ممنون ک‌گفتی عزیزم

ای وای عزیزم
خداروشکر
منم پسرمو تو کریر که میبرم با ترس و لرز
خوبه گفتی بیشتر مراقب باشم

خداروشکر که اتفاقی نیوفتاد صدقه بزارید کنار

خداروشکر که چیزی نشده عزیزم
یکی از دلایلی که کریر نخریدم همین ترس این چیزاش بود😩

من پسرم میزارم داخل کریر اما دسته شو هیچوق نمیگریم میترسم اینم چون میزارم داخل کریر چون مهمونی جایی میرم روی زمین نزارمش

دختر خواهر منم یکماه پیش از توو کریر افتاد توو آسفالت بمیرم تمام لب و صورتش کبود شد توو دهنشم پر شن 😢😢 الهی شکر ک اتفاقی برا بچت نیفتاده خواهر😥

مرسی که گفتی عزیزم ان شاءالله همیشه سلامت باشی هم خودت هم نی نی هیچ وقت بد نبینین

اخی عزیز دلم انشالله همیشه بلا دور باشه ازتون. عزیزم کریر اصلا استاندارد نیست دور از جونتون خدایی نکرده اتفاقی هم تو ماشین بیافته بیمه زیر بار کریر نمیره

سوال های مرتبط

مامان محمد پارسا مامان محمد پارسا ۱۰ ماهگی
تجربه زایمان
پارت سوم
اینم بگم که سوند اصلا درد نداشت فقط یه حس سوزش و قلقلک بود فقط باید شل بگیری و استرس سوند نداشته باشی
تو اتاق ریکاوری چند بار بهوش اومدم و بیهوش شدم باز
دفعات اول که بهوش نیومدم فقط صداها رو می‌شنیدم انقد خسته بودم نمی‌تونستم چشمامو باز کنم
یکبار هم حس کردم یه لپ کوچولو و نرم رو گذاشتن رو بدم و حس کردم یه دهن کوچولو داره سینمو مک میزنم اما بازم تو حالت هوشیاری نبودم
یه بار هم که بهوش اومدم خیلی احساس درد داشتم ناله میکردم و میگفتم تو رو خدا مسکن بزنین میگفتن زدیم آروم باش تا اثر کنه
تا اینکه کامل به هوش اومدم و یکی از ماماها اومد بالا سرم و میخواست دست بزارخ روی شکمم که من ترسیدم و دستشو گرفتم گفتم تو رو خدا آروم
الکی گفتم خیلی درد میکنه😂 در صورتی که اون موقع مسکن عمل کرده بود و خیلی کم درد داشتم
گفت کاریت ندارم فقط می‌خوام شکمتو ببینم یه کوچولو دستشو فشار داد بعد هم گفت فشار لازم نیست ببرین
منو بردن بیرون از اتاق که تو سالن مامانم رو دیدم طفلک مامانم خیلی استرس داشت بعد همونجا بهشون گفتم بچمو هم بیارین تا ببینمش
اونجا آوردنش شچهرمم اومد تو همون سالن و من اولین بار پسرمو با شوهرم اونجا دیدیم میخواستم بوسش کنم اما چون مواد بیهوش باعث شده بود بیام پوست بشه نمی‌تونستم راحت بوسش کنم
مهم ترینر و سخت تمرین دردی هم که کشیدم اولین بار که میخواستم بلند شم بود خیلی خیلی سخت بود چند بار تا لبه تخت میرفتم باز بر می‌گشتم تا اینکه دفعه آخر مامانم کلی بهم روحیه داد و بلندم کرد بلند شدم راه رفتم اما موقعی که میخواستم بشینم خیلی سخت بود خیلی طرف چپ بخیه هام می‌سوخت اما دفعه دوم که بلند شدم خیلی راحت تر تونستم راه برم طوری که دفعه سوم بدون کمکی خودم راه میرفتم